صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۲۸۵: روزگاری شد ز چشم اعتبار افتاده ام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روزگاری شد ز چشم اعتبار افتاده ام چون نگاه آشنا از چشم یارافتاده ام دست رغبت کس نمی سازد به سوی من دراز چون گل پژمرده برروی مزارافتاده ام اختیارم نیست چون گرداب بر سر گشتگی نبض موجم در تپیدن بیقرار افتاده ام عقده ای هرگز نکردم باز از کار کسی در چمن بیکار چون دست چنار افتاده ام نیستم یک چشم زد ایمن ز آسیب شکست گوییا آیینه ام در زنگبار افتاده ام همچو گوهر گردلم از سنگ گردد دور نیست دور از مژگان ابر نو بهار افتاده ام من که صائب کاریکرو کرده ام با کاینات درمیان مردم عالم چه کار افتاده ام صائب تبریزی