صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۲۹۰: از جنون این عالم بیگانه را گم کرده ام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از جنون این عالم بیگانه را گم کرده ام آسمان سیرم زمین خانه را گم کرده ام نه من از خود نه کسی از حال من دارد خبر دل مرا و من دل دیوانه را گم کرده ام چون سلیمانم که از کف داده ام تاج و نگین تا زمستی شیشه و پیمانه را گم کرده ام از من بی عاقبت آغاز هستی را مپرس کز گرانخوابی سرافسانه را گم کرده ام در چنین وقتی که بی پرواز شد زلف سخن از پریشان خاطریها شانه را گم کرده ام بس که در یک جا ز غلطانی نمی گیرد قرار در نظر آن گوهر یکدانه را گم کرده ام طفل می گرید چو راه خانه را گم می کند چون نگریم من که صاحبخانه را گم کرده ام به که در دنبال دل باشم به هر جا می رود من که صائب کعبه و بتخانه را گم کرده ام صائب تبریزی