کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل دیوانه کی در گوش گیرد پند دانا را
    حباب از خیمه نتواند که پوشد روی دریا را
    ملک در موسم گل آروی جام می دارد
    چرا چون دیو باید داشتن در شیشه صهبا را؟
    به چشم خون‌فشان رفتم ز شهرستان برون روزی
    چو جیب غنچه پر کردم ز گل دامان صحرا را
    نسیمی نگذرد بر شاخ گل در گلشن کنعان
    که خاری نشکند در سینه از غیرت زلیخا را
    در آب دیده چون گرداب از آن بر خویش می‌پیچم
    که سودای که یا رب در خروش آورده دریا را
    مرا قید محبت زندگی وارستگی مرگ است
    به سر افتم چو سرو از گل برون آرم اگر پا را
    سر کوی محبت تنگ باشد بر هوس‌ناکان
    فضای شهر زندان می‌نماید اهل صحرا را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha