به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قدسی مشهدی

قدسی مشهدیغزل هاشمارهٔ ۷۲: ای دل می امید دگر بر تو حرام است

630عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ای دل می امید دگر بر تو حرام است
کم‌حوصله‌ای خون جگر بر تو حرام است
نه رنگ وفاداری و نه بوی محبت
در پرده شو ای گل که نظر بر تو حرام است
ای گردش افلاک به صبحی نرسیدی
گویا شب مایی که سحر بر تو حرام است
قدسی چو سر از سلسله عشق کشیدی
یاری طلب از تیغ که سر بر تو حرام است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۱: از خارخار وصل گلم دل فگار نیست 2شمارهٔ ۷۲: ای دل می امید دگر بر تو حرام است 3شمارهٔ ۷۳: فتنه‌جویی ز بت خویش مرا باور نیست 4شمارهٔ ۷۴: مرو ز دیده که جام جهان‌نما اینجاست 5شمارهٔ ۷۵: از زبان من غرض گو گرنه حرفی تازه ب ...6شمارهٔ ۷۶: به گریه سحر و آه شب دلم شادست 7شمارهٔ ۷۷: عشق را چون شعله غیر از سوختن دربار ...8شمارهٔ ۷۸: لیلی‌اش در دل و گوشش به صدای جرس ا ...9شمارهٔ ۷۹: آنکه دایم می‌خراشد سینه ما ناخن اس ...10شمارهٔ ۸۰: بازم نشسته تا مژه در دل نگاه کیست 11شمارهٔ ۸۱: از غم نمی‌خورد دل اهل جنون شکست 12شمارهٔ ۸۲: نوای من چو ز صد پرده بر یک آهنگ اس ...13شمارهٔ ۸۳: خطش را کس به جز من مبتلا نیست 14شمارهٔ ۸۴: شب دل ناشکر من آرام با خنجر نداشت 15شمارهٔ ۸۵: از پریشانی اگر حاصل شود کامم رواست 16شمارهٔ ۸۶: هر روز به من یار ز نو بر سر نازست 17شمارهٔ ۸۷: باغی که گلش بو ندهد عشق مجازست 18شمارهٔ ۸۸: گشادی طره و مشک ختن سوخت 19شمارهٔ ۸۹: نشسته بر سر کویی و فتنه بر پا نیست 20شمارهٔ ۹۰: تا آفت غم لازمه طبع شراب است 21شمارهٔ ۹۱: زلفت بود به کام، دلی را که داغ نیس ...22شمارهٔ ۹۲: جز وصال او دلم هرگز تمنایی نداشت 23شمارهٔ ۹۳: دوران نگر که سینه‌اش از کینه صاف ن ...24شمارهٔ ۹۴: مرا چو لاله ز بخت سیه رهایی نیست 25شمارهٔ ۹۵: ز بوی او به دل غنچه ارمغانی هست 26شمارهٔ ۹۶: غیر از شکن طره به جایی گذرم نیست 27شمارهٔ ۹۷: بازآی که سینه‌ام کباب است 28شمارهٔ ۹۸: آنکه در هر چین زلفش صدمه کنعان گم ...29شمارهٔ ۹۹: هنوز چشم امیدم به رهگذاری هست 30شمارهٔ ۱۰۰: خانه‌ام نیمی خراب از گریه نیمی پر ...31شمارهٔ ۱۰۱: وعده وصل ار دهد، صبر تقاضا بس است 32شمارهٔ ۱۰۲: خرم دلی که در خم زلف تو جا گرفت 33شمارهٔ ۱۰۳: تا صبا با آن سر زلف پریشان آشناست 34شمارهٔ ۱۰۴: تا به نظّاره بت، چشم برهمن بازست 35شمارهٔ ۱۰۵: هر سر موی من از دود تو در فریاد ا ...36شمارهٔ ۱۰۶: لذت شادی نداند جان چو با غم خو گر ...37شمارهٔ ۱۰۷: هرگزم عشق چنین در رگ جان چنگ نداش ...38شمارهٔ ۱۰۸: رسید یار و ز من بر سر عتاب گذشت 39شمارهٔ ۱۰۹: چه گهرها به عوض بر سر دریا افشاند 40شمارهٔ ۱۱۰: طبیب من چه شد گر مهربان نیست 41شمارهٔ ۱۱۱: نیست باکی گر به دستم غنچه سیراب ن ...42شمارهٔ ۱۱۲: داغ دلم گلی ز گلستان آتش است 43شمارهٔ ۱۱۳: من لبالب آروز، لیک آرزوی دل یکی‌س ...44شمارهٔ ۱۱۴: دل در برم ز ناله پنهان لبالب است 45شمارهٔ ۱۱۵: چنان دلم شب هجران بر آتش غم سوخت 46شمارهٔ ۱۱۶: شب نیست کز فراق توام سینه داغ نیس ...47شمارهٔ ۱۱۷: ایام بهارست و هوای چمنم نیست 48شمارهٔ ۱۱۸: کعبه عشق است کانجا هیچ محمل ره نی ...49شمارهٔ ۱۱۹: پیغام وداع آمد و با گوش به جنگ اس ...50شمارهٔ ۱۲۰: مُردم ز بیخودی، بت خودکام من کجاس ...51شمارهٔ ۱۲۱: روح‌القدس ار دیده گشاید به جمالت 52شمارهٔ ۱۲۲: نیست نومیدی گر از حد انتظار ما گذ ...53شمارهٔ ۱۲۳: پیوسته فکر وصل بتان پیشه من است 54شمارهٔ ۱۲۴: بیگانه‌ای اگر نه به جانانه آشناست 55شمارهٔ ۱۲۵: جز خیال تو مرا در سر سودایی نیست 56شمارهٔ ۱۲۶: کس چه داند از چه در دل آه شبگیرم ...57شمارهٔ ۱۲۷: تبخاله خون بر لبم از سوز درون است 58شمارهٔ ۱۲۸: از شیشه نه می در دل مخمور فرو ریخ ...59شمارهٔ ۱۲۹: با شمع چو پروانه به محفل نتوان رف ...60شمارهٔ ۱۳۰: هرگهم در دل خیال آن قد موزون نشست 61شمارهٔ ۱۳۱: منم که نور خرد در چراغ من غلط است 62شمارهٔ ۱۳۲: بر جرعه‌نوش عشق، بجز خون حلال نیس ...63شمارهٔ ۱۳۳: گرم قتلم آمد آن شوخ و به استغنا گ ...64شمارهٔ ۱۳۴: می دید رویت آینه و دیده برنداشت 65شمارهٔ ۱۳۵: از ضعف، ناله‌ام به سراغ اثر نرفت 66شمارهٔ ۱۳۶: هرچند در میانه اخوان تمیز نیست 67شمارهٔ ۱۳۷: صوت بلبل را شنیدم ناله زاری نداشت 68شمارهٔ ۱۳۸: ما را ز دست جور تو پای گریز نیست 69شمارهٔ ۱۳۹: ره‌زدن درخانه کار چشم فتّان بوده ...70شمارهٔ ۱۴۰: کرده بیهوشم خیال آن دو چشم می‌پرس ...71شمارهٔ ۱۴۱: دستم ز جام عکس می لاله‌گون گرفت 72شمارهٔ ۱۴۲: مرا به ناله شد آن سرو سیم‌تن باعث 73شمارهٔ ۱۴۳: خواهد دل من شربت دیدار و دگر هیچ 74شمارهٔ ۱۴۴: نظر بر آینه خوبان چو بی‌نقاب کنند 75شمارهٔ ۱۴۵: لب عاشق به حرف شکوه بیداد نگشاید 76شمارهٔ ۱۴۶: بی روی تو کارم همه با دیده تر بود 77شمارهٔ ۱۴۷: آنان که مرا جورکش یار نوشتند 78شمارهٔ ۱۴۸: هر لحظه نظر بر دگری دوخته دارد 79شمارهٔ ۱۴۹: باز ناخن سر پرسیدن داغم دارد 80شمارهٔ ۱۵۰: فکنده زخم دلم را به حالت بهبود 81شمارهٔ ۱۵۱: قضا ز خانه چو رختم بر آستانه نهاد 82شمارهٔ ۱۵۲: خلاصی‌ام ز کمند تو در ضمیر مباد 83شمارهٔ ۱۵۳: از چشمه‌سار چشمم از بس که نم برآی ...84شمارهٔ ۱۵۴: نگاهم از فروغ عارضت در چشم تر سوز ...85شمارهٔ ۱۵۵: باز از مرغان دلم حرف سمندر می‌زند 86شمارهٔ ۱۵۶: جوش می‌ام چو خم به خروش آشنا نکرد 87شمارهٔ ۱۵۷: به هیچ، ناخن ما را کی اعتبار کند 88شمارهٔ ۱۵۸: از کینه هیچ‌کس گر هم بر جبین ندید 89شمارهٔ ۱۵۹: فلک ز کین به مه فتنه‌جوی من ماند 90شمارهٔ ۱۶۰: کنعانی ما را غم یعقوب نباشد 91شمارهٔ ۱۶۱: تا لبت را میل سوی باده و پیمانه ش ...92شمارهٔ ۱۶۲: در جلوه‌گری چون تو کسی یاد ندارد 93شمارهٔ ۱۶۳: به کف عاشق چو گل، خون دل خود را ن ...94شمارهٔ ۱۶۴: دگر چراغ که در طور حسن روشن شد 95شمارهٔ ۱۶۵: مرا عشق تو گاهی پرورد دل، گاه جان ...96شمارهٔ ۱۶۶: دل داشت ز بخت سیه امید، غلط کرد 97شمارهٔ ۱۶۷: غنچه بی لعل تو زندانی گلشن باشد 98شمارهٔ ۱۶۸: کی غم دهر خراب می نابم دارد 99شمارهٔ ۱۶۹: شمع وصلت هرکه را شب خانه روشن می‌ ...100شمارهٔ ۱۷۰: چون غنچه دلم از نم خون زنگ برآورد 101شمارهٔ ۱۷۱: نشاط ما اسیران از دل اندوهگین باش ...102شمارهٔ ۱۷۲: نه هرکه مرد ازو در جهان اثر ماند 103شمارهٔ ۱۷۳: طایر عشقم و از شعله پرم ساخته‌اند 104شمارهٔ ۱۷۴: کی بی توام نظاره به چشم آشنا شود 105شمارهٔ ۱۷۵: باز تیر ستمت رخنه‌گر جان که شد 106شمارهٔ ۱۷۶: مرا چو کار بدان زلف تابدار افتاد 107شمارهٔ ۱۷۷: چشم ترم گهی که به آن خاک پا رسد 108شمارهٔ ۱۷۸: کسی چگونه دلم را پی سراغ شود 109شمارهٔ ۱۷۹: هرگزم دیده چنین مایل دیدار نبود 110شمارهٔ ۱۸۰: نام تو بردم آتش شوقم به جان فتاد 111شمارهٔ ۱۸۱: چه باشد جان که عاشق در ره جانان ب ...112شمارهٔ ۱۸۲: محفل دردی طلب، از سیر شهر و کو چه ...113شمارهٔ ۱۸۳: هر لحظه‌ام بتان به غمی آشنا کنند 114شمارهٔ ۱۸۴: دل خواست که برخیزد ازان کو، بتر ا ...115شمارهٔ ۱۸۵: تا عشق مرا بر سر بازار نیاورد 116شمارهٔ ۱۸۶: بر سر پیمانه غم هرگز این صحبت نبو ...117شمارهٔ ۱۸۷: کس چرا بیهده با مردم عالم باشد 118شمارهٔ ۱۸۸: در دل بوالهوس ار ذوق محبت می‌بود 119شمارهٔ ۱۸۹: سزد چو جلوه حسنت نظاره‌خواه شود 120شمارهٔ ۱۹۰: با لبت عمر ابد عیش نهانی می‌کند 121شمارهٔ ۱۹۱: موسم گل چون حریفان جای در بستان ک ...122شمارهٔ ۱۹۲: ز مژگان بوالهوس را در غمت کی خون ...123شمارهٔ ۱۹۳: آیینه ما تا ز رخت عکس نما بود 124شمارهٔ ۱۹۴: از خمار زخم دل تا چند درد سر کشد 125شمارهٔ ۱۹۵: کسی کو عشق‌بازی پیشه دارد 126شمارهٔ ۱۹۶: گر به صحرا بگذرم از اشک من گلشن ش ...127شمارهٔ ۱۹۷: رشک نام او زبانم را ز غیرت لال کر ...128شمارهٔ ۱۹۸: به بزم دوش حدیث تو در میان افتاد 129شمارهٔ ۱۹۹: ز آب چشم من هر قطره طوفان دگر باش ...130شمارهٔ ۲۰۰: میرم ار خوی ستمکاری ز سر بیرون کن ...131شمارهٔ ۲۰۱: در مجلسی که احباب شرب مدام کردند 132شمارهٔ ۲۰۲: گفتم از عشقت کشم دامن گریبان‌گیر ...133شمارهٔ ۲۰۳: رسد گر بر لبم جان، چون رسی، ناچار ...134شمارهٔ ۲۰۴: شکیب عاشقان، معشوق را دیوانه می‌س ...135شمارهٔ ۲۰۵: سنبل زلف تو خط بر سنبل تر می‌کشد 136شمارهٔ ۲۰۶: مرده بودم از خمار می، شرابم زنده ...137شمارهٔ ۲۰۷: ای خوشدلی برو که غمینم سرشته‌اند 138شمارهٔ ۲۰۸: عجب قیدی‌ست عشق سخت بنیاد 139شمارهٔ ۲۰۹: دلم پروای این و آن ندارد 140شمارهٔ ۲۱۰: باده گر فردا خورم، عالم کنون پر م ...141شمارهٔ ۲۱۱: آسودگی نصیب دل زار کس مباد 142شمارهٔ ۲۱۲: دگر به وسوسه توبه‌ام دماغ نماند 143شمارهٔ ۲۱۳: بیا که بی تو مرا نور در چراغ نمان ...144شمارهٔ ۲۱۴: هرگز مرا به کعبه ز دیر التجا نشد 145شمارهٔ ۲۱۵: آن غنچه‌ام که راز دلم بر ملا نشد 146شمارهٔ ۲۱۶: در چمن کی دلم از فیض هوا بگشاید 147شمارهٔ ۲۱۷: هرکجا زنده‌دلان شست دعا بگشایند 148شمارهٔ ۲۱۸: یا رب چرا به درد دلم دیروا رسید 149شمارهٔ ۲۱۹: آهم از پیچیدگی، چون رشته، تن را ت ...150شمارهٔ ۲۲۰: رنجیدن تو باعث نومیدی من شد 151شمارهٔ ۲۲۱: به عزم جلوه چو آن گلعذار برخیزد 152شمارهٔ ۲۲۲: چون کشته نگاه تو سوی کفن رود 153شمارهٔ ۲۲۳: لبت به خنده شیرین چو همنفس گردد 154شمارهٔ ۲۲۴: ز چشمم بی تو شب چندان سرشک لاله‌گ ...155شمارهٔ ۲۲۵: می را چو آب، لعل تو بر خود حلال ک ...156شمارهٔ ۲۲۶: نشاه می‌خواستم از باده، خمارم داد ...157شمارهٔ ۲۲۷: من و آیینه حسنی که تابش را بسوزان ...158شمارهٔ ۲۲۸: نوک مژگان چه حیرت گر ز دلها بگذرد 159شمارهٔ ۲۲۹: ناله‌ای کردم، خروش اهل شیون تازه ...160شمارهٔ ۲۳۰: در هجرت، از شکست، دلم را اثر نمان ...161شمارهٔ ۲۳۱: اسیر عشق تو از ننگ کفر و دین میرد 162شمارهٔ ۲۳۲: مسیح دید لبت، رنگ او دگرگون شد 163شمارهٔ ۲۳۳: گر گشایم لب دمی، عالم پر افغان می ...164شمارهٔ ۲۳۴: کی دواجو بود آن دل که ز دردش دم ز ...165شمارهٔ ۲۳۵: ز دلها درد دل برداشتن هم عالمی دا ...166شمارهٔ ۲۳۶: بهر هر دیوانه گر ویرانه‌ای پیدا ش ...167شمارهٔ ۲۳۷: زورم به یک اشاره ابرو نمی‌رسد 168شمارهٔ ۲۳۸: عالمی بر خویش بالیدم چو از من یاد ...169شمارهٔ ۲۳۹: هرگزم چون لاله دل بی داغ ته بر ته ...170شمارهٔ ۲۴۰: هنوز از ناله‌ای صد شعله در جان می ...171شمارهٔ ۲۴۱: دو روزه هجر تو با جان دوستان آن ک ...172شمارهٔ ۲۴۲: یاد روی تو هم‌آغوش گلستانم کرد 173شمارهٔ ۲۴۳: بس که دود آه عاشق پرده افلاک شد 174شمارهٔ ۲۴۴: چشمی که با غبار درت آشنا شود 175شمارهٔ ۲۴۵: مبادا کام جان از عیش، تا کام از ا ...176شمارهٔ ۲۴۶: ما اسیران چه کسانیم، گرفتاری چند 177شمارهٔ ۲۴۷: دگر بر آتش می، توبه سوختن دارد 178شمارهٔ ۲۴۸: هیچ دورانی چو عهد بی‌سرانجامی نبو ...179شمارهٔ ۲۴۹: ...180شمارهٔ ۲۵۰: وجودم را نه از آتش، نه از گل پرور ...181شمارهٔ ۲۵۱: تا پرده از رخت به کشیدن نمی‌رسد 182شمارهٔ ۲۵۲: مرا هر قطره‌ای کز دیده در دامن فر ...183شمارهٔ ۲۵۳: در طرب ز ازل بر من حزین بستند 184شمارهٔ ۲۵۴: سوای تو در سینه هر خام نگنجد 185شمارهٔ ۲۵۵: کی به بزم عشق، هر لب پی به جام می ...186شمارهٔ ۲۵۶: نو نیاز خواهشم، لیک از حجابم ساخت ...187شمارهٔ ۲۵۷: ذوق غمت ز سینه محزون نمی‌رود 188شمارهٔ ۲۵۸: چه رنجش است کزان تندخو نمی‌آید 189شمارهٔ ۲۵۹: دلم ز کعبه نه محمل نشسته می‌آید 190شمارهٔ ۲۶۰: میگساران را لبت یاد از می گلگون د ...191شمارهٔ ۲۶۱: ز من ترسم عنان آن نرگس جادو بگردا ...192شمارهٔ ۲۶۲: کشد صد طعنه از دشمن چو با من همنش ...193شمارهٔ ۲۶۳: گر دل به المهای تو منسوب نباشد 194شمارهٔ ۲۶۴: در آتشم از چهره برافروخته‌ای چند 195شمارهٔ ۲۶۵: دامنم چند ز خون مژه دریا باشد 196شمارهٔ ۲۶۶: زخم خار آرزوی آبله پا باشد 197شمارهٔ ۲۶۷: کی اسیران غمت را غم دنیا باشد 198شمارهٔ ۲۶۸: هنوزم از مژه، کار سحاب می‌آید 199شمارهٔ ۲۶۹: ز عقده‌ها که فلک نذر کار من دارد 200شمارهٔ ۲۷۰: عشقت اقرار به دل آرد و انکار برد 201شمارهٔ ۲۷۱: با من، غمت ز مهر، دویی در میان ند ...202شمارهٔ ۲۷۲: رفتم به بوستان که دلم وا شود، نشد 203شمارهٔ ۲۷۳: دلم به عشق فسونساز برنمی‌آید 204شمارهٔ ۲۷۴: کس کار تنک حوصله را تنگ نگیرد 205شمارهٔ ۲۷۵: عشاق چه جمعند؟ پریشان شده‌ای چند 206شمارهٔ ۲۷۶: دل پر حسرتم از سادگی در بزم تنهای ...207شمارهٔ ۲۷۷: جز محبت، سینه‌ام علم دگر پیدا نکر ...208شمارهٔ ۲۷۸: ازان دل از غم ایام برنمی‌آید 209شمارهٔ ۲۷۹: خامه در وصف لبت کار مسیحا می‌کند 210شمارهٔ ۲۸۰: آسیب واعظان به ایاغم نمی‌رسد 211شمارهٔ ۲۸۱: عاشق چو شدی، ناله جانکاه نگه دار 212شمارهٔ ۲۸۲: سینه تنگ و من هلاک زخم پنهان دگر 213شمارهٔ ۲۸۳: ای دست تو به کینه ز دوران درازتر 214شمارهٔ ۲۸۴: بی درد عشق، شادی و غم را چه اعتبا ...215شمارهٔ ۲۸۵: جایی که داغ نیست، ز مرهم چه اعتبا ...216شمارهٔ ۲۸۶: یک نامه چو نگشوده‌ام از بال کبوتر 217شمارهٔ ۲۸۷: کام جانم با من و من در پی کامم هن ...218شمارهٔ ۲۸۸: نگهت فتنه‌گر و عربده‌سازست هنوز 219شمارهٔ ۲۸۹: به سرو سیم‌تنی راه برده‌ام که مپر ...220شمارهٔ ۲۹۰: راست رو نیست بر آماج اثر، تیر نفس 221شمارهٔ ۲۹۱: در کوی تو فردوس تمنی نکند کس 222شمارهٔ ۲۹۲: شد تیره روز خلق، ز عارض نقاب کش 223شمارهٔ ۲۹۳: گر کنم گریه به اندازه چشم تر خویش 224شمارهٔ ۲۹۴: بیگانه گشته‌ام ز همه مدعای خویش 225شمارهٔ ۲۹۵: تو و گشت چمن ای گل، من و کاشانه خ ...226شمارهٔ ۲۹۶: دزدم ز بس حدیث ترا از زبان خویش 227شمارهٔ ۲۹۷: کی کنم هرگز شکایت سر ز جور یار خو ...228شمارهٔ ۲۹۸: دلم خون شد چو دیدم حلقه‌حلقه گشته ...229شمارهٔ ۲۹۹: آغشته‌ام چو پنبه ز خوناب داغ خویش 230شمارهٔ ۳۰۰: عشقم آتش زد به دل، در دیده مسکن ک ...231شمارهٔ ۳۰۱: تا کی چو عاقلان غم ناموس و نام خو ...232شمارهٔ ۳۰۲: عشق خواهی، خنده را بر لب کش و دلت ...233شمارهٔ ۳۰۳: هستیم با تو بر سر عهد قدیم خویش 234شمارهٔ ۳۰۴: غم کجا شد که به جان آمدم از شادی ...235شمارهٔ ۳۰۵: مرده را زنده کند چون سخن‌آراست لب ...236شمارهٔ ۳۰۶: کرد آه من از اثر فراموش 237شمارهٔ ۳۰۷: دیدم به چشم آینه بسیار سوی خویش 238شمارهٔ ۳۰۸: گیرم ز دل به بادیه غم، سراغ خویش 239شمارهٔ ۳۰۹: نگار من که بود ترک و غمزه چندانش 240شمارهٔ ۳۱۰: مردم از غیرت، جدا از صحبت اغیار ب ...241شمارهٔ ۳۱۱: دوش آمد ز سفر مژده که یار آمد پیش 242شمارهٔ ۳۱۲: عشق، هرکس را ز باغی کرده گل در دا ...243شمارهٔ ۳۱۳: سوزم همیشه از نفس آتشین خویش 244شمارهٔ ۳۱۴: هرکسی شاد به سال نو و نوروزی خویش 245شمارهٔ ۳۱۵: کَنم به ناخن حسرت، بدن من درویش 246شمارهٔ ۳۱۶: بسی چون سایه افتادم به پای سرو آز ...247شمارهٔ ۳۱۷: روشن شود ز دود دماغم چراغ فیض 248شمارهٔ ۳۱۸: تازه شد با شعله در بزم تو پیمانم ...249شمارهٔ ۳۱۹: نیافت منصب پروانه چراغم شمع 250شمارهٔ ۳۲۰: غیر آه و اشک حسرت نیست در بارم چو ...251شمارهٔ ۳۲۱: فسرده صحبتم از انتظار گریه شمع 252شمارهٔ ۳۲۲: دارم دلی، اما چه دل، صدگونه حرمان ...253شمارهٔ ۳۲۳: دامان عشقِ سلسله مویی گرفته دل 254شمارهٔ ۳۲۴: تا کی کنی به گریه، طلب آرزوی دل 255شمارهٔ ۳۲۵: می‌آیم از طوف حرم، بتخانه پنهان د ...256شمارهٔ ۳۲۶: تماشای گلی کرد آنچنان محو گلستانم 257شمارهٔ ۳۲۷: چو سایه در ره عشق از قفای خویشتنم 258شمارهٔ ۳۲۸: به گلشن تنگدل چون غنچه زادم، شادم ...259شمارهٔ ۳۲۹: دلم بهر قفس پرواز می‌کرد، از چمن ...260شمارهٔ ۳۳۰: بر نیامد یک نوای غم‌فزا از خانه‌ا ...261شمارهٔ ۳۳۱: تا نشمرد آزاد، کسی بعد هلاکم 262شمارهٔ ۳۳۲: آن بلبلم که ناله بهر قفس کشم 263شمارهٔ ۳۳۳: نپیماید کسی راه حرم، گر من ز پا ا ...264شمارهٔ ۳۳۴: یاد باد آن کز گلی در سینه خاری دا ...265شمارهٔ ۳۳۵: تو گر بر من کشیدی تیغ، من هم جان ...266شمارهٔ ۳۳۶: چه شعله‌ها زده سر ز آتشی که من دا ...267شمارهٔ ۳۳۷: گر شرم وصالت نبود قفل زبانم 268شمارهٔ ۳۳۸: ما شکست دل خود را ز خدا خواسته‌ای ...269شمارهٔ ۳۳۹: در قیدم و گمان که گرفتار نیستم 270شمارهٔ ۳۴۰: بسی منزل بریدم تا شب غم را سحر کر ...271شمارهٔ ۳۴۱: چون غنچه بجز پرده دل نیست پناهم 272شمارهٔ ۳۴۲: ز چاک سینه اشکم سر کند گر چشم تر ...273شمارهٔ ۳۴۳: چه حیرت، گر به چشم محرمانش در نمی ...274شمارهٔ ۳۴۴: شمعیم و تن ز اشک دمادم گداختیم 275شمارهٔ ۳۴۵: همه جانب قدم مرحله‌پیما دارم 276شمارهٔ ۳۴۶: ما چشم سیه بر شجر طور نداریم 277شمارهٔ ۳۴۷: لبی از زمزمه عشق، خروشان دارم 278شمارهٔ ۳۴۸: شود هر موی بر تن شعله، گر پاس فغا ...279شمارهٔ ۳۴۹: سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم 280شمارهٔ ۳۵۰: از لعل لبت جز طمع خام ندارم 281شمارهٔ ۳۵۱: شب که بی روی تو از اشک دمادم سوخت ...282شمارهٔ ۳۵۲: عافیت غم را مداوا کرد و زین غم سو ...283شمارهٔ ۳۵۳: شکل گردابی به گرد خود ز مژگان می‌ ...284شمارهٔ ۳۵۴: داغ سودایم، به سوی سینه‌ریشان می‌ ...285شمارهٔ ۳۵۵: دایم چو غنچه سر به گریبان گریستم 286شمارهٔ ۳۵۶: روزی که ناخنی نزند عشق بر دلم 287شمارهٔ ۳۵۷: تلخ است زبان در دهن از تلخی کامم 288شمارهٔ ۳۵۸: به آشنایی چشم تو ناتوان شده‌ام 289شمارهٔ ۳۵۹: ما در صبح طرب، ز آب و گل غم بسته‌ ...290شمارهٔ ۳۶۰: در بزم طرب، باده نابی نکشیدیم 291شمارهٔ ۳۶۱: ما رخت دل ز کعبه به بتخانه برده‌ا ...292شمارهٔ ۳۶۲: زخم ناخن کی برآرد مدعای سینه‌ام 293شمارهٔ ۳۶۳: اگر نه صید کسی گشته مرغ نامه‌برم 294شمارهٔ ۳۶۴: چند چون ابر بر اطراف گلستان گریم 295شمارهٔ ۳۶۵: چون به سوی تو گشایم در کاشانه چشم 296شمارهٔ ۳۶۶: قسمت نگر که نوشم، می از ایاغ مردم 297شمارهٔ ۳۶۷: تا دل بر آتش غم جانانه سوختیم 298شمارهٔ ۳۶۸: امشب ز دیده از قدح افزون گریستم 299شمارهٔ ۳۶۹: خضر اگر آب حیات آورد، خون دانسته‌ ...300شمارهٔ ۳۷۰: بر سر کوی تو عمری شد که ما افتاده ...301شمارهٔ ۳۷۱: دیده را در عشق ازین به، مبتلا می‌ ...302شمارهٔ ۳۷۲: اگر دور از دلارای خود افتم 303شمارهٔ ۳۷۳: من تیره‌دل و نورفشان شعله آهم 304شمارهٔ ۳۷۴: من صید زخم‌خورده از پا فتاده‌ام 305شمارهٔ ۳۷۵: گمان مبر که ز روی تو دیده بردارم 306شمارهٔ ۳۷۶: با یارم و در دفع غم اسباب ندارم 307شمارهٔ ۳۷۷: کرده تا عشق تو چون نقش قدم پامالم 308شمارهٔ ۳۷۸: کی به غیر از دیدنش اندیشه دیگر کن ...309شمارهٔ ۳۷۹: خون می‌چکد از دیده ز نظاره داغم 310شمارهٔ ۳۸۰: دل به تیغ غمزه آن شوخ قاتل بسته‌ا ...311شمارهٔ ۳۸۱: در غمت با گریه شام و سحر خو کرده‌ ...312شمارهٔ ۳۸۲: از ازل کشته آن طرز نگاه آمده‌ایم 313شمارهٔ ۳۸۳: تا آفرین شست تو گوید زبان زخم 314شمارهٔ ۳۸۴: هرگز به بزم وصل، شبی جا نکرده‌ام 315شمارهٔ ۳۸۵: ما جهان را رخ ز آب چشم گریان شسته ...316شمارهٔ ۳۸۶: به خون خوردن جدا زان لعل شکربار م ...317شمارهٔ ۳۸۷: من لذت درد تو به درمان نفروشم 318شمارهٔ ۳۸۸: عمری چو جاهلان پی چون و چرا شدم 319شمارهٔ ۳۸۹: دلی از قید آسایش چو عشق آزاد می‌خ ...320شمارهٔ ۳۹۰: سپندوار بر آتش چو اضطراب کنم 321شمارهٔ ۳۹۱: زبان گداختم و راز عشق سر کردم 322شمارهٔ ۳۹۲: چو درد عشق تو کرد آشنای خویشتنم 323شمارهٔ ۳۹۳: در انتظار تو شد عمرها که چشم به ر ...324شمارهٔ ۳۹۴: رخ تو تا شده غایب به صورت از نظرم 325شمارهٔ ۳۹۵: دردت به دل رسیده و از دل به داغ ه ...326شمارهٔ ۳۹۶: گر ز چنگ شحنه هجران امان می‌یافتم 327شمارهٔ ۳۹۷: تا شد زبان گره چو جرس، بر فغان زد ...328شمارهٔ ۳۹۸: نهال دوستی را ریشه در خون پرورش د ...329شمارهٔ ۳۹۹: ما حرف سود خویش برای زیان زدیم 330شمارهٔ ۴۰۰: دوش بر خاک درت عرض جبین می‌کردم 331شمارهٔ ۴۰۱: در خون دل از دیده خونبار نشستیم 332شمارهٔ ۴۰۲: ...333شمارهٔ ۴۰۳: در میان بیخودی، آرامش دل یافتم 334شمارهٔ ۴۰۴: ز بس که دشمن نظّاره پریشانم 335شمارهٔ ۴۰۵: اگر به عشق نباشد درست، پیمانم 336شمارهٔ ۴۰۶: از وصل هر گل در چمن، چون غنچه دام ...337شمارهٔ ۴۰۷: چو باد سوی تو آید، ز غیرت آب شوم 338شمارهٔ ۴۰۸: کم خمار بگیرد، اگر شراب شوم 339شمارهٔ ۴۰۹: ...340شمارهٔ ۴۱۰: حیرانم از افسردگی، در کار و بار خ ...341شمارهٔ ۴۱۱: مباش غره به عهد قدیم و یار کهن 342شمارهٔ ۴۱۲: شرط بود کفر و دین، هر دو به هم دا ...343شمارهٔ ۴۱۳: توان غم تو ز جان خراب دزدیدن 344شمارهٔ ۴۱۴: بیا ای عشق، ننگ عافیت از سرم وا ک ...345شمارهٔ ۴۱۵: در کوه و دشت، پهن شود تا نشان من 346شمارهٔ ۴۱۶: سینه پیش غم جانانه چه خواهد بودن 347شمارهٔ ۴۱۷: تا به کی چون ماه در مشکین نقاب اف ...348شمارهٔ ۴۱۸: چرخ چون کشتی رود بر روی آب از چشم ...349شمارهٔ ۴۱۹: خموش می‌کند دلیر تماشای ماه من 350شمارهٔ ۴۲۰: من نمی‌گویم به چشمم نه قدم، یا بر ...351شمارهٔ ۴۲۱: می‌شود هر دم پریشان زلف بر رخسار ...352شمارهٔ ۴۲۲: مردم ز تیرگی، نفسی بی‌نقاب شو 353شمارهٔ ۴۲۳: جان چیست کش فدا نکنم از برای تو 354شمارهٔ ۴۲۴: فتنه‌ای هر لحظه برمی‌خیزد از مژگا ...355شمارهٔ ۴۲۵: ...356شمارهٔ ۴۲۶: به دل غمی چو نداری، به سینه داغ م ...357شمارهٔ ۴۲۷: خوی تو در جفا شکسته 358شمارهٔ ۴۲۸: در سینه دل غمین فتاده 359شمارهٔ ۴۲۹: عاشقی، بر بستر آسودگی پهلو منه 360شمارهٔ ۴۳۰: شاد باش ای دل که خود را خوب رسوا ...361شمارهٔ ۴۳۱: از تو دلها همه ناشاد و تو هم شاد ...362شمارهٔ ۴۳۲: کشته‌ای اول به نازم، باز خندان کر ...363شمارهٔ ۴۳۳: یار بی‌پروا و ما را آرزوی دل بسی 364شمارهٔ ۴۳۴: به نومیدی خوشم، ناکامی‌ام کام است ...365شمارهٔ ۴۳۵: ای عندلیب وصل، هم‌آواز کیستی 366شمارهٔ ۴۳۶: بهار رفت و نچیدم گل از بر رویی 367شمارهٔ ۴۳۷: ز مو ضعیف‌ترم از غم میان کسی 368شمارهٔ ۴۳۸: هزار حیف که در بوستان رعنایی 369شمارهٔ ۴۳۹: چو شمع امشب مرا در محفلش بار است ...370شمارهٔ ۴۴۰: به هوای صید یک ره، به گذار ما نیا ...371شمارهٔ ۴۴۱: ما چو پروانه نسوزیم به داغ غلطی 372شمارهٔ ۴۴۲: از ره به خواهش دل شیدا چه می‌روی 373شمارهٔ ۴۴۳: گر چو شمع آتش برآید از گریبان کسی 374شمارهٔ ۴۴۴: نخیزد از دل مرغان باغ، افغانی 375شمارهٔ ۴۴۵: تا چند از پی دل شیدا رود کسی 376شمارهٔ ۴۴۶: تاوان قتل صید زبون نیست بر کسی 377شمارهٔ ۴۴۷: سرم شد باز گرم از مژده بیجای سودا ...378شمارهٔ ۴۴۸: من و تا روز، هر شب در فراق چشم می ...379شمارهٔ ۴۴۹: نوشم ز بس چو باده، ز پیمانه، دوست ...380شمارهٔ ۴۵۰: چند جفا شیوه و عادت کنی 381شمارهٔ ۴۵۱: آرزوی ما کند با مدعا بیگانگی 382شمارهٔ ۴۵۲: نماند در بدنم جان ز جستجوی گلی 383شمارهٔ ۴۵۳: چنان افتاده‌ام از کار، بهر لاله ر ...384شمارهٔ ۴۵۴: نکردم از سر کویت به هیچ گلشن روی 385شمارهٔ ۴۵۵: دل ز بیداد تو رو کرد به آبادانی 386شمارهٔ ۴۵۶: می‌کنم در بوستان با عندلیبان شیون ...387شمارهٔ ۴۵۷: چو باد صبح گذشتم به گرد هر چمنی 388شمارهٔ ۴۵۸: هرگوشه چو مینا، صنم حور سرشتی 389شمارهٔ ۴۵۹: چون سراپا همه را هست به سوداش سری 390شمارهٔ ۴۶۰: به دل نمی‌گذری، تا کجا گذر داری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ