کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هنوز از ناله‌ای صد شعله در جان می‌توانم زد
    نوای عندلیبی در گلستان می‌توانم زد
    بهار گلشن خونین‌دلان چون بشکفد، من هم
    سری چون غنچه بیرون از گریبان می‌توانم زد
    هنوزم سینه افسرده یک دوزخ شرر دارد
    شبیخون دگر بر داغ حرمان می‌توانم زد
    هنوز از گریه چشم تر نشسته دامن مژگان
    ز مژگان طعن لب خشکی به طوفان می‌توانم زد
    مکن ای باغبان عشق بیرونم ازین گلشن
    که جوش شیونی با عندلیبان می‌توانم زد
    هنوز اندر میان تیره‌بختان، از سر زلفی
    به نام بخت خود، فال پریشان می‌توانم زد
    هنوز از حسرت زلفی میان بی‌سرانجامان
    به آهی شعله در گبر و مسلمان می‌توانم زد
    کفن را در لحد از بس به خون دیده آلودم
    به محشر خیمه پهلوی شهیدان می‌توانم زد
    مکن گو دیگری تحریک قتلم پیش او قدسی
    که چون پروانه خود بر شعله دامان می‌توانم زد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha