کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هرکجا زنده‌دلان شست دعا بگشایند
    باورم نیست که یک تیر خطا بگشایند
    چند گویی نگشودند نقاب از رخ دوست؟
    آب کش دیده و بگشا مژه، تا بگشایند
    عزت اهل وفا، فرض بود بر همه کس
    کاش گویند که دستم ز قفا بگشایند
    هرکجا رفت دلم بود خمار می وصل
    کس نداند سر این شیشه کجا بگشایند
    دل عبث می‌تپد آن نیست که چون شعله شمع
    تا به آخر نفسش رشته ز پا بگشایند
    غنچه‌وار از جگر خار برون آرم سر
    گر بدانم که مرا دل ز صبا بگشایند
    در وصل تو که نگشوده کسش، خسته‌دلان
    کف برآرند و به تاثیر دعا بگشایند
    قدسی از میکده‌ام باز نیارند، اگر
    زاهدان دست به تاراج دعا بگشایند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha