کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    غمش فشانده ز دامن غبار ننگ ترا
    کسی چه می‌کند ای دل فضای تنگ ترا
    ز بس که تیر ترا صید در نظر دارد
    غلط نموده به مژگان پر خدنگ ترا
    به رنگ رنگ فغان خواب اختران بستم
    که آفتاب نبیند به خواب رنگ ترا
    ز سینه ناوک جانان چو بی‌درنگ گذشت
    نیافتم سبب ای جان به تن درنگ ترا
    مرا نمی‌بری از ننگ نام و معذوری
    به باد داده‌ام ای عشق نام و ننگ ترا
    به جز شکست دلم از دلت نمی‌آید
    چه امتحان که نکردم به شیشه سنگ ترا
    عتاب و لطف بتان رازدار یکدگرند
    کسی چو صلح نفهمد زبان جنگ ترا
    گمان برد که چون گل رسته در قبا بدنت
    چو غنچه هرکه ببیند قبای تنگ ترا
    نفس ز سینه چنان بی تو می‌کشم دشوار
    که گویی از دل خود می‌کشم خدنگ ترا
    ز سایه‌پروری این بس بود ترا ای گل
    که آفتاب نیارد شکست رنگ ترا
    به دامنش نرسد تا ز بیخودی قدسی
    ز جیب خویش رهایی مباد چنگ ترا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha