کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سنبل زلف تو خط بر سنبل تر می‌کشد
    سرو قدت حلقه در گوش صنوبر می‌کشد
    کعبه دردی‌کشان باشد مقامی کز شرف
    بهر تعمیرش، خم می خشت بر سر می‌کشد
    کم مبادا از سر ما سایه داغ جنون
    کی سر شوریده‌حالان ننگ افسر می‌کشد؟
    شرمسار دیده‌ام شبها که از پهلوی او
    آسمان از دامنم تا روز اختر می‌کشد
    بار دیگر سوی دل بین تا شود کارش تمام
    نیم‌بسمل انتظار زخم دیگر می‌کشد
    من که در بزم تو راهم نیست بیهوشم چنین
    حال دل چون است کز دست تو ساغر می‌کشد
    بستر راحت نمی‌دانم که از گردون که خواست؟
    اینقدر دانم که شب تا روز اخگر می‌کشد
    سربلندی می‌کند اشکم به یاد قامتت
    خویش را شب‌ها ازان بر چشم اختر می‌کشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha