به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قدسی مشهدی

قدسی مشهدیغزل هاشمارهٔ ۷۸: لیلی‌اش در دل و گوشش به صدای جرس است

620عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

لیلی‌اش در دل و گوشش به صدای جرس است
یا رب این مغلطه مجنون ترا با چه کس است
می‌برد برگ گلی باد ز گلزار برون
بلبلی در پس دیوار مگر در قفس است؟
بلبل از بی‌خودی عشق جهد شاخ به شاخ
گل به خون گشته ز غیرت که مگر بوالهوس است
عمر در خدمت او صرف شد و یار هنوز
پرسد احوال مرا از دگران کاین چه کس است
دل مشتاق تو و لاف صبوری هیهات
شمع این انجمن آسوده ز باد نفس است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۷: عشق را چون شعله غیر از سوختن دربار ...2شمارهٔ ۷۸: لیلی‌اش در دل و گوشش به صدای جرس ا ...3شمارهٔ ۷۹: آنکه دایم می‌خراشد سینه ما ناخن اس ...4شمارهٔ ۸۰: بازم نشسته تا مژه در دل نگاه کیست 5شمارهٔ ۸۱: از غم نمی‌خورد دل اهل جنون شکست 6شمارهٔ ۸۲: نوای من چو ز صد پرده بر یک آهنگ اس ...7شمارهٔ ۸۳: خطش را کس به جز من مبتلا نیست 8شمارهٔ ۸۴: شب دل ناشکر من آرام با خنجر نداشت 9شمارهٔ ۸۵: از پریشانی اگر حاصل شود کامم رواست 10شمارهٔ ۸۶: هر روز به من یار ز نو بر سر نازست 11شمارهٔ ۸۷: باغی که گلش بو ندهد عشق مجازست 12شمارهٔ ۸۸: گشادی طره و مشک ختن سوخت 13شمارهٔ ۸۹: نشسته بر سر کویی و فتنه بر پا نیست 14شمارهٔ ۹۰: تا آفت غم لازمه طبع شراب است 15شمارهٔ ۹۱: زلفت بود به کام، دلی را که داغ نیس ...16شمارهٔ ۹۲: جز وصال او دلم هرگز تمنایی نداشت 17شمارهٔ ۹۳: دوران نگر که سینه‌اش از کینه صاف ن ...18شمارهٔ ۹۴: مرا چو لاله ز بخت سیه رهایی نیست 19شمارهٔ ۹۵: ز بوی او به دل غنچه ارمغانی هست 20شمارهٔ ۹۶: غیر از شکن طره به جایی گذرم نیست 21شمارهٔ ۹۷: بازآی که سینه‌ام کباب است 22شمارهٔ ۹۸: آنکه در هر چین زلفش صدمه کنعان گم ...23شمارهٔ ۹۹: هنوز چشم امیدم به رهگذاری هست 24شمارهٔ ۱۰۰: خانه‌ام نیمی خراب از گریه نیمی پر ...25شمارهٔ ۱۰۱: وعده وصل ار دهد، صبر تقاضا بس است 26شمارهٔ ۱۰۲: خرم دلی که در خم زلف تو جا گرفت 27شمارهٔ ۱۰۳: تا صبا با آن سر زلف پریشان آشناست 28شمارهٔ ۱۰۴: تا به نظّاره بت، چشم برهمن بازست 29شمارهٔ ۱۰۵: هر سر موی من از دود تو در فریاد ا ...30شمارهٔ ۱۰۶: لذت شادی نداند جان چو با غم خو گر ...31شمارهٔ ۱۰۷: هرگزم عشق چنین در رگ جان چنگ نداش ...32شمارهٔ ۱۰۸: رسید یار و ز من بر سر عتاب گذشت 33شمارهٔ ۱۰۹: چه گهرها به عوض بر سر دریا افشاند 34شمارهٔ ۱۱۰: طبیب من چه شد گر مهربان نیست 35شمارهٔ ۱۱۱: نیست باکی گر به دستم غنچه سیراب ن ...36شمارهٔ ۱۱۲: داغ دلم گلی ز گلستان آتش است 37شمارهٔ ۱۱۳: من لبالب آروز، لیک آرزوی دل یکی‌س ...38شمارهٔ ۱۱۴: دل در برم ز ناله پنهان لبالب است 39شمارهٔ ۱۱۵: چنان دلم شب هجران بر آتش غم سوخت 40شمارهٔ ۱۱۶: شب نیست کز فراق توام سینه داغ نیس ...41شمارهٔ ۱۱۷: ایام بهارست و هوای چمنم نیست 42شمارهٔ ۱۱۸: کعبه عشق است کانجا هیچ محمل ره نی ...43شمارهٔ ۱۱۹: پیغام وداع آمد و با گوش به جنگ اس ...44شمارهٔ ۱۲۰: مُردم ز بیخودی، بت خودکام من کجاس ...45شمارهٔ ۱۲۱: روح‌القدس ار دیده گشاید به جمالت 46شمارهٔ ۱۲۲: نیست نومیدی گر از حد انتظار ما گذ ...47شمارهٔ ۱۲۳: پیوسته فکر وصل بتان پیشه من است 48شمارهٔ ۱۲۴: بیگانه‌ای اگر نه به جانانه آشناست 49شمارهٔ ۱۲۵: جز خیال تو مرا در سر سودایی نیست 50شمارهٔ ۱۲۶: کس چه داند از چه در دل آه شبگیرم ...51شمارهٔ ۱۲۷: تبخاله خون بر لبم از سوز درون است 52شمارهٔ ۱۲۸: از شیشه نه می در دل مخمور فرو ریخ ...53شمارهٔ ۱۲۹: با شمع چو پروانه به محفل نتوان رف ...54شمارهٔ ۱۳۰: هرگهم در دل خیال آن قد موزون نشست 55شمارهٔ ۱۳۱: منم که نور خرد در چراغ من غلط است 56شمارهٔ ۱۳۲: بر جرعه‌نوش عشق، بجز خون حلال نیس ...57شمارهٔ ۱۳۳: گرم قتلم آمد آن شوخ و به استغنا گ ...58شمارهٔ ۱۳۴: می دید رویت آینه و دیده برنداشت 59شمارهٔ ۱۳۵: از ضعف، ناله‌ام به سراغ اثر نرفت 60شمارهٔ ۱۳۶: هرچند در میانه اخوان تمیز نیست 61شمارهٔ ۱۳۷: صوت بلبل را شنیدم ناله زاری نداشت 62شمارهٔ ۱۳۸: ما را ز دست جور تو پای گریز نیست 63شمارهٔ ۱۳۹: ره‌زدن درخانه کار چشم فتّان بوده ...64شمارهٔ ۱۴۰: کرده بیهوشم خیال آن دو چشم می‌پرس ...65شمارهٔ ۱۴۱: دستم ز جام عکس می لاله‌گون گرفت 66شمارهٔ ۱۴۲: مرا به ناله شد آن سرو سیم‌تن باعث 67شمارهٔ ۱۴۳: خواهد دل من شربت دیدار و دگر هیچ 68شمارهٔ ۱۴۴: نظر بر آینه خوبان چو بی‌نقاب کنند 69شمارهٔ ۱۴۵: لب عاشق به حرف شکوه بیداد نگشاید 70شمارهٔ ۱۴۶: بی روی تو کارم همه با دیده تر بود 71شمارهٔ ۱۴۷: آنان که مرا جورکش یار نوشتند 72شمارهٔ ۱۴۸: هر لحظه نظر بر دگری دوخته دارد 73شمارهٔ ۱۴۹: باز ناخن سر پرسیدن داغم دارد 74شمارهٔ ۱۵۰: فکنده زخم دلم را به حالت بهبود 75شمارهٔ ۱۵۱: قضا ز خانه چو رختم بر آستانه نهاد 76شمارهٔ ۱۵۲: خلاصی‌ام ز کمند تو در ضمیر مباد 77شمارهٔ ۱۵۳: از چشمه‌سار چشمم از بس که نم برآی ...78شمارهٔ ۱۵۴: نگاهم از فروغ عارضت در چشم تر سوز ...79شمارهٔ ۱۵۵: باز از مرغان دلم حرف سمندر می‌زند 80شمارهٔ ۱۵۶: جوش می‌ام چو خم به خروش آشنا نکرد 81شمارهٔ ۱۵۷: به هیچ، ناخن ما را کی اعتبار کند 82شمارهٔ ۱۵۸: از کینه هیچ‌کس گر هم بر جبین ندید 83شمارهٔ ۱۵۹: فلک ز کین به مه فتنه‌جوی من ماند 84شمارهٔ ۱۶۰: کنعانی ما را غم یعقوب نباشد 85شمارهٔ ۱۶۱: تا لبت را میل سوی باده و پیمانه ش ...86شمارهٔ ۱۶۲: در جلوه‌گری چون تو کسی یاد ندارد 87شمارهٔ ۱۶۳: به کف عاشق چو گل، خون دل خود را ن ...88شمارهٔ ۱۶۴: دگر چراغ که در طور حسن روشن شد 89شمارهٔ ۱۶۵: مرا عشق تو گاهی پرورد دل، گاه جان ...90شمارهٔ ۱۶۶: دل داشت ز بخت سیه امید، غلط کرد 91شمارهٔ ۱۶۷: غنچه بی لعل تو زندانی گلشن باشد 92شمارهٔ ۱۶۸: کی غم دهر خراب می نابم دارد 93شمارهٔ ۱۶۹: شمع وصلت هرکه را شب خانه روشن می‌ ...94شمارهٔ ۱۷۰: چون غنچه دلم از نم خون زنگ برآورد 95شمارهٔ ۱۷۱: نشاط ما اسیران از دل اندوهگین باش ...96شمارهٔ ۱۷۲: نه هرکه مرد ازو در جهان اثر ماند 97شمارهٔ ۱۷۳: طایر عشقم و از شعله پرم ساخته‌اند 98شمارهٔ ۱۷۴: کی بی توام نظاره به چشم آشنا شود 99شمارهٔ ۱۷۵: باز تیر ستمت رخنه‌گر جان که شد 100شمارهٔ ۱۷۶: مرا چو کار بدان زلف تابدار افتاد 101شمارهٔ ۱۷۷: چشم ترم گهی که به آن خاک پا رسد 102شمارهٔ ۱۷۸: کسی چگونه دلم را پی سراغ شود 103شمارهٔ ۱۷۹: هرگزم دیده چنین مایل دیدار نبود 104شمارهٔ ۱۸۰: نام تو بردم آتش شوقم به جان فتاد 105شمارهٔ ۱۸۱: چه باشد جان که عاشق در ره جانان ب ...106شمارهٔ ۱۸۲: محفل دردی طلب، از سیر شهر و کو چه ...107شمارهٔ ۱۸۳: هر لحظه‌ام بتان به غمی آشنا کنند 108شمارهٔ ۱۸۴: دل خواست که برخیزد ازان کو، بتر ا ...109شمارهٔ ۱۸۵: تا عشق مرا بر سر بازار نیاورد 110شمارهٔ ۱۸۶: بر سر پیمانه غم هرگز این صحبت نبو ...111شمارهٔ ۱۸۷: کس چرا بیهده با مردم عالم باشد 112شمارهٔ ۱۸۸: در دل بوالهوس ار ذوق محبت می‌بود 113شمارهٔ ۱۸۹: سزد چو جلوه حسنت نظاره‌خواه شود 114شمارهٔ ۱۹۰: با لبت عمر ابد عیش نهانی می‌کند 115شمارهٔ ۱۹۱: موسم گل چون حریفان جای در بستان ک ...116شمارهٔ ۱۹۲: ز مژگان بوالهوس را در غمت کی خون ...117شمارهٔ ۱۹۳: آیینه ما تا ز رخت عکس نما بود 118شمارهٔ ۱۹۴: از خمار زخم دل تا چند درد سر کشد 119شمارهٔ ۱۹۵: کسی کو عشق‌بازی پیشه دارد 120شمارهٔ ۱۹۶: گر به صحرا بگذرم از اشک من گلشن ش ...121شمارهٔ ۱۹۷: رشک نام او زبانم را ز غیرت لال کر ...122شمارهٔ ۱۹۸: به بزم دوش حدیث تو در میان افتاد 123شمارهٔ ۱۹۹: ز آب چشم من هر قطره طوفان دگر باش ...124شمارهٔ ۲۰۰: میرم ار خوی ستمکاری ز سر بیرون کن ...125شمارهٔ ۲۰۱: در مجلسی که احباب شرب مدام کردند 126شمارهٔ ۲۰۲: گفتم از عشقت کشم دامن گریبان‌گیر ...127شمارهٔ ۲۰۳: رسد گر بر لبم جان، چون رسی، ناچار ...128شمارهٔ ۲۰۴: شکیب عاشقان، معشوق را دیوانه می‌س ...129شمارهٔ ۲۰۵: سنبل زلف تو خط بر سنبل تر می‌کشد 130شمارهٔ ۲۰۶: مرده بودم از خمار می، شرابم زنده ...131شمارهٔ ۲۰۷: ای خوشدلی برو که غمینم سرشته‌اند 132شمارهٔ ۲۰۸: عجب قیدی‌ست عشق سخت بنیاد 133شمارهٔ ۲۰۹: دلم پروای این و آن ندارد 134شمارهٔ ۲۱۰: باده گر فردا خورم، عالم کنون پر م ...135شمارهٔ ۲۱۱: آسودگی نصیب دل زار کس مباد 136شمارهٔ ۲۱۲: دگر به وسوسه توبه‌ام دماغ نماند 137شمارهٔ ۲۱۳: بیا که بی تو مرا نور در چراغ نمان ...138شمارهٔ ۲۱۴: هرگز مرا به کعبه ز دیر التجا نشد 139شمارهٔ ۲۱۵: آن غنچه‌ام که راز دلم بر ملا نشد 140شمارهٔ ۲۱۶: در چمن کی دلم از فیض هوا بگشاید 141شمارهٔ ۲۱۷: هرکجا زنده‌دلان شست دعا بگشایند 142شمارهٔ ۲۱۸: یا رب چرا به درد دلم دیروا رسید 143شمارهٔ ۲۱۹: آهم از پیچیدگی، چون رشته، تن را ت ...144شمارهٔ ۲۲۰: رنجیدن تو باعث نومیدی من شد 145شمارهٔ ۲۲۱: به عزم جلوه چو آن گلعذار برخیزد 146شمارهٔ ۲۲۲: چون کشته نگاه تو سوی کفن رود 147شمارهٔ ۲۲۳: لبت به خنده شیرین چو همنفس گردد 148شمارهٔ ۲۲۴: ز چشمم بی تو شب چندان سرشک لاله‌گ ...149شمارهٔ ۲۲۵: می را چو آب، لعل تو بر خود حلال ک ...150شمارهٔ ۲۲۶: نشاه می‌خواستم از باده، خمارم داد ...151شمارهٔ ۲۲۷: من و آیینه حسنی که تابش را بسوزان ...152شمارهٔ ۲۲۸: نوک مژگان چه حیرت گر ز دلها بگذرد 153شمارهٔ ۲۲۹: ناله‌ای کردم، خروش اهل شیون تازه ...154شمارهٔ ۲۳۰: در هجرت، از شکست، دلم را اثر نمان ...155شمارهٔ ۲۳۱: اسیر عشق تو از ننگ کفر و دین میرد 156شمارهٔ ۲۳۲: مسیح دید لبت، رنگ او دگرگون شد 157شمارهٔ ۲۳۳: گر گشایم لب دمی، عالم پر افغان می ...158شمارهٔ ۲۳۴: کی دواجو بود آن دل که ز دردش دم ز ...159شمارهٔ ۲۳۵: ز دلها درد دل برداشتن هم عالمی دا ...160شمارهٔ ۲۳۶: بهر هر دیوانه گر ویرانه‌ای پیدا ش ...161شمارهٔ ۲۳۷: زورم به یک اشاره ابرو نمی‌رسد 162شمارهٔ ۲۳۸: عالمی بر خویش بالیدم چو از من یاد ...163شمارهٔ ۲۳۹: هرگزم چون لاله دل بی داغ ته بر ته ...164شمارهٔ ۲۴۰: هنوز از ناله‌ای صد شعله در جان می ...165شمارهٔ ۲۴۱: دو روزه هجر تو با جان دوستان آن ک ...166شمارهٔ ۲۴۲: یاد روی تو هم‌آغوش گلستانم کرد 167شمارهٔ ۲۴۳: بس که دود آه عاشق پرده افلاک شد 168شمارهٔ ۲۴۴: چشمی که با غبار درت آشنا شود 169شمارهٔ ۲۴۵: مبادا کام جان از عیش، تا کام از ا ...170شمارهٔ ۲۴۶: ما اسیران چه کسانیم، گرفتاری چند 171شمارهٔ ۲۴۷: دگر بر آتش می، توبه سوختن دارد 172شمارهٔ ۲۴۸: هیچ دورانی چو عهد بی‌سرانجامی نبو ...173شمارهٔ ۲۴۹: ...174شمارهٔ ۲۵۰: وجودم را نه از آتش، نه از گل پرور ...175شمارهٔ ۲۵۱: تا پرده از رخت به کشیدن نمی‌رسد 176شمارهٔ ۲۵۲: مرا هر قطره‌ای کز دیده در دامن فر ...177شمارهٔ ۲۵۳: در طرب ز ازل بر من حزین بستند 178شمارهٔ ۲۵۴: سوای تو در سینه هر خام نگنجد 179شمارهٔ ۲۵۵: کی به بزم عشق، هر لب پی به جام می ...180شمارهٔ ۲۵۶: نو نیاز خواهشم، لیک از حجابم ساخت ...181شمارهٔ ۲۵۷: ذوق غمت ز سینه محزون نمی‌رود 182شمارهٔ ۲۵۸: چه رنجش است کزان تندخو نمی‌آید 183شمارهٔ ۲۵۹: دلم ز کعبه نه محمل نشسته می‌آید 184شمارهٔ ۲۶۰: میگساران را لبت یاد از می گلگون د ...185شمارهٔ ۲۶۱: ز من ترسم عنان آن نرگس جادو بگردا ...186شمارهٔ ۲۶۲: کشد صد طعنه از دشمن چو با من همنش ...187شمارهٔ ۲۶۳: گر دل به المهای تو منسوب نباشد 188شمارهٔ ۲۶۴: در آتشم از چهره برافروخته‌ای چند 189شمارهٔ ۲۶۵: دامنم چند ز خون مژه دریا باشد 190شمارهٔ ۲۶۶: زخم خار آرزوی آبله پا باشد 191شمارهٔ ۲۶۷: کی اسیران غمت را غم دنیا باشد 192شمارهٔ ۲۶۸: هنوزم از مژه، کار سحاب می‌آید 193شمارهٔ ۲۶۹: ز عقده‌ها که فلک نذر کار من دارد 194شمارهٔ ۲۷۰: عشقت اقرار به دل آرد و انکار برد 195شمارهٔ ۲۷۱: با من، غمت ز مهر، دویی در میان ند ...196شمارهٔ ۲۷۲: رفتم به بوستان که دلم وا شود، نشد 197شمارهٔ ۲۷۳: دلم به عشق فسونساز برنمی‌آید 198شمارهٔ ۲۷۴: کس کار تنک حوصله را تنگ نگیرد 199شمارهٔ ۲۷۵: عشاق چه جمعند؟ پریشان شده‌ای چند 200شمارهٔ ۲۷۶: دل پر حسرتم از سادگی در بزم تنهای ...201شمارهٔ ۲۷۷: جز محبت، سینه‌ام علم دگر پیدا نکر ...202شمارهٔ ۲۷۸: ازان دل از غم ایام برنمی‌آید 203شمارهٔ ۲۷۹: خامه در وصف لبت کار مسیحا می‌کند 204شمارهٔ ۲۸۰: آسیب واعظان به ایاغم نمی‌رسد 205شمارهٔ ۲۸۱: عاشق چو شدی، ناله جانکاه نگه دار 206شمارهٔ ۲۸۲: سینه تنگ و من هلاک زخم پنهان دگر 207شمارهٔ ۲۸۳: ای دست تو به کینه ز دوران درازتر 208شمارهٔ ۲۸۴: بی درد عشق، شادی و غم را چه اعتبا ...209شمارهٔ ۲۸۵: جایی که داغ نیست، ز مرهم چه اعتبا ...210شمارهٔ ۲۸۶: یک نامه چو نگشوده‌ام از بال کبوتر 211شمارهٔ ۲۸۷: کام جانم با من و من در پی کامم هن ...212شمارهٔ ۲۸۸: نگهت فتنه‌گر و عربده‌سازست هنوز 213شمارهٔ ۲۸۹: به سرو سیم‌تنی راه برده‌ام که مپر ...214شمارهٔ ۲۹۰: راست رو نیست بر آماج اثر، تیر نفس 215شمارهٔ ۲۹۱: در کوی تو فردوس تمنی نکند کس 216شمارهٔ ۲۹۲: شد تیره روز خلق، ز عارض نقاب کش 217شمارهٔ ۲۹۳: گر کنم گریه به اندازه چشم تر خویش 218شمارهٔ ۲۹۴: بیگانه گشته‌ام ز همه مدعای خویش 219شمارهٔ ۲۹۵: تو و گشت چمن ای گل، من و کاشانه خ ...220شمارهٔ ۲۹۶: دزدم ز بس حدیث ترا از زبان خویش 221شمارهٔ ۲۹۷: کی کنم هرگز شکایت سر ز جور یار خو ...222شمارهٔ ۲۹۸: دلم خون شد چو دیدم حلقه‌حلقه گشته ...223شمارهٔ ۲۹۹: آغشته‌ام چو پنبه ز خوناب داغ خویش 224شمارهٔ ۳۰۰: عشقم آتش زد به دل، در دیده مسکن ک ...225شمارهٔ ۳۰۱: تا کی چو عاقلان غم ناموس و نام خو ...226شمارهٔ ۳۰۲: عشق خواهی، خنده را بر لب کش و دلت ...227شمارهٔ ۳۰۳: هستیم با تو بر سر عهد قدیم خویش 228شمارهٔ ۳۰۴: غم کجا شد که به جان آمدم از شادی ...229شمارهٔ ۳۰۵: مرده را زنده کند چون سخن‌آراست لب ...230شمارهٔ ۳۰۶: کرد آه من از اثر فراموش 231شمارهٔ ۳۰۷: دیدم به چشم آینه بسیار سوی خویش 232شمارهٔ ۳۰۸: گیرم ز دل به بادیه غم، سراغ خویش 233شمارهٔ ۳۰۹: نگار من که بود ترک و غمزه چندانش 234شمارهٔ ۳۱۰: مردم از غیرت، جدا از صحبت اغیار ب ...235شمارهٔ ۳۱۱: دوش آمد ز سفر مژده که یار آمد پیش 236شمارهٔ ۳۱۲: عشق، هرکس را ز باغی کرده گل در دا ...237شمارهٔ ۳۱۳: سوزم همیشه از نفس آتشین خویش 238شمارهٔ ۳۱۴: هرکسی شاد به سال نو و نوروزی خویش 239شمارهٔ ۳۱۵: کَنم به ناخن حسرت، بدن من درویش 240شمارهٔ ۳۱۶: بسی چون سایه افتادم به پای سرو آز ...241شمارهٔ ۳۱۷: روشن شود ز دود دماغم چراغ فیض 242شمارهٔ ۳۱۸: تازه شد با شعله در بزم تو پیمانم ...243شمارهٔ ۳۱۹: نیافت منصب پروانه چراغم شمع 244شمارهٔ ۳۲۰: غیر آه و اشک حسرت نیست در بارم چو ...245شمارهٔ ۳۲۱: فسرده صحبتم از انتظار گریه شمع 246شمارهٔ ۳۲۲: دارم دلی، اما چه دل، صدگونه حرمان ...247شمارهٔ ۳۲۳: دامان عشقِ سلسله مویی گرفته دل 248شمارهٔ ۳۲۴: تا کی کنی به گریه، طلب آرزوی دل 249شمارهٔ ۳۲۵: می‌آیم از طوف حرم، بتخانه پنهان د ...250شمارهٔ ۳۲۶: تماشای گلی کرد آنچنان محو گلستانم 251شمارهٔ ۳۲۷: چو سایه در ره عشق از قفای خویشتنم 252شمارهٔ ۳۲۸: به گلشن تنگدل چون غنچه زادم، شادم ...253شمارهٔ ۳۲۹: دلم بهر قفس پرواز می‌کرد، از چمن ...254شمارهٔ ۳۳۰: بر نیامد یک نوای غم‌فزا از خانه‌ا ...255شمارهٔ ۳۳۱: تا نشمرد آزاد، کسی بعد هلاکم 256شمارهٔ ۳۳۲: آن بلبلم که ناله بهر قفس کشم 257شمارهٔ ۳۳۳: نپیماید کسی راه حرم، گر من ز پا ا ...258شمارهٔ ۳۳۴: یاد باد آن کز گلی در سینه خاری دا ...259شمارهٔ ۳۳۵: تو گر بر من کشیدی تیغ، من هم جان ...260شمارهٔ ۳۳۶: چه شعله‌ها زده سر ز آتشی که من دا ...261شمارهٔ ۳۳۷: گر شرم وصالت نبود قفل زبانم 262شمارهٔ ۳۳۸: ما شکست دل خود را ز خدا خواسته‌ای ...263شمارهٔ ۳۳۹: در قیدم و گمان که گرفتار نیستم 264شمارهٔ ۳۴۰: بسی منزل بریدم تا شب غم را سحر کر ...265شمارهٔ ۳۴۱: چون غنچه بجز پرده دل نیست پناهم 266شمارهٔ ۳۴۲: ز چاک سینه اشکم سر کند گر چشم تر ...267شمارهٔ ۳۴۳: چه حیرت، گر به چشم محرمانش در نمی ...268شمارهٔ ۳۴۴: شمعیم و تن ز اشک دمادم گداختیم 269شمارهٔ ۳۴۵: همه جانب قدم مرحله‌پیما دارم 270شمارهٔ ۳۴۶: ما چشم سیه بر شجر طور نداریم 271شمارهٔ ۳۴۷: لبی از زمزمه عشق، خروشان دارم 272شمارهٔ ۳۴۸: شود هر موی بر تن شعله، گر پاس فغا ...273شمارهٔ ۳۴۹: سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم 274شمارهٔ ۳۵۰: از لعل لبت جز طمع خام ندارم 275شمارهٔ ۳۵۱: شب که بی روی تو از اشک دمادم سوخت ...276شمارهٔ ۳۵۲: عافیت غم را مداوا کرد و زین غم سو ...277شمارهٔ ۳۵۳: شکل گردابی به گرد خود ز مژگان می‌ ...278شمارهٔ ۳۵۴: داغ سودایم، به سوی سینه‌ریشان می‌ ...279شمارهٔ ۳۵۵: دایم چو غنچه سر به گریبان گریستم 280شمارهٔ ۳۵۶: روزی که ناخنی نزند عشق بر دلم 281شمارهٔ ۳۵۷: تلخ است زبان در دهن از تلخی کامم 282شمارهٔ ۳۵۸: به آشنایی چشم تو ناتوان شده‌ام 283شمارهٔ ۳۵۹: ما در صبح طرب، ز آب و گل غم بسته‌ ...284شمارهٔ ۳۶۰: در بزم طرب، باده نابی نکشیدیم 285شمارهٔ ۳۶۱: ما رخت دل ز کعبه به بتخانه برده‌ا ...286شمارهٔ ۳۶۲: زخم ناخن کی برآرد مدعای سینه‌ام 287شمارهٔ ۳۶۳: اگر نه صید کسی گشته مرغ نامه‌برم 288شمارهٔ ۳۶۴: چند چون ابر بر اطراف گلستان گریم 289شمارهٔ ۳۶۵: چون به سوی تو گشایم در کاشانه چشم 290شمارهٔ ۳۶۶: قسمت نگر که نوشم، می از ایاغ مردم 291شمارهٔ ۳۶۷: تا دل بر آتش غم جانانه سوختیم 292شمارهٔ ۳۶۸: امشب ز دیده از قدح افزون گریستم 293شمارهٔ ۳۶۹: خضر اگر آب حیات آورد، خون دانسته‌ ...294شمارهٔ ۳۷۰: بر سر کوی تو عمری شد که ما افتاده ...295شمارهٔ ۳۷۱: دیده را در عشق ازین به، مبتلا می‌ ...296شمارهٔ ۳۷۲: اگر دور از دلارای خود افتم 297شمارهٔ ۳۷۳: من تیره‌دل و نورفشان شعله آهم 298شمارهٔ ۳۷۴: من صید زخم‌خورده از پا فتاده‌ام 299شمارهٔ ۳۷۵: گمان مبر که ز روی تو دیده بردارم 300شمارهٔ ۳۷۶: با یارم و در دفع غم اسباب ندارم 301شمارهٔ ۳۷۷: کرده تا عشق تو چون نقش قدم پامالم 302شمارهٔ ۳۷۸: کی به غیر از دیدنش اندیشه دیگر کن ...303شمارهٔ ۳۷۹: خون می‌چکد از دیده ز نظاره داغم 304شمارهٔ ۳۸۰: دل به تیغ غمزه آن شوخ قاتل بسته‌ا ...305شمارهٔ ۳۸۱: در غمت با گریه شام و سحر خو کرده‌ ...306شمارهٔ ۳۸۲: از ازل کشته آن طرز نگاه آمده‌ایم 307شمارهٔ ۳۸۳: تا آفرین شست تو گوید زبان زخم 308شمارهٔ ۳۸۴: هرگز به بزم وصل، شبی جا نکرده‌ام 309شمارهٔ ۳۸۵: ما جهان را رخ ز آب چشم گریان شسته ...310شمارهٔ ۳۸۶: به خون خوردن جدا زان لعل شکربار م ...311شمارهٔ ۳۸۷: من لذت درد تو به درمان نفروشم 312شمارهٔ ۳۸۸: عمری چو جاهلان پی چون و چرا شدم 313شمارهٔ ۳۸۹: دلی از قید آسایش چو عشق آزاد می‌خ ...314شمارهٔ ۳۹۰: سپندوار بر آتش چو اضطراب کنم 315شمارهٔ ۳۹۱: زبان گداختم و راز عشق سر کردم 316شمارهٔ ۳۹۲: چو درد عشق تو کرد آشنای خویشتنم 317شمارهٔ ۳۹۳: در انتظار تو شد عمرها که چشم به ر ...318شمارهٔ ۳۹۴: رخ تو تا شده غایب به صورت از نظرم 319شمارهٔ ۳۹۵: دردت به دل رسیده و از دل به داغ ه ...320شمارهٔ ۳۹۶: گر ز چنگ شحنه هجران امان می‌یافتم 321شمارهٔ ۳۹۷: تا شد زبان گره چو جرس، بر فغان زد ...322شمارهٔ ۳۹۸: نهال دوستی را ریشه در خون پرورش د ...323شمارهٔ ۳۹۹: ما حرف سود خویش برای زیان زدیم 324شمارهٔ ۴۰۰: دوش بر خاک درت عرض جبین می‌کردم 325شمارهٔ ۴۰۱: در خون دل از دیده خونبار نشستیم 326شمارهٔ ۴۰۲: ...327شمارهٔ ۴۰۳: در میان بیخودی، آرامش دل یافتم 328شمارهٔ ۴۰۴: ز بس که دشمن نظّاره پریشانم 329شمارهٔ ۴۰۵: اگر به عشق نباشد درست، پیمانم 330شمارهٔ ۴۰۶: از وصل هر گل در چمن، چون غنچه دام ...331شمارهٔ ۴۰۷: چو باد سوی تو آید، ز غیرت آب شوم 332شمارهٔ ۴۰۸: کم خمار بگیرد، اگر شراب شوم 333شمارهٔ ۴۰۹: ...334شمارهٔ ۴۱۰: حیرانم از افسردگی، در کار و بار خ ...335شمارهٔ ۴۱۱: مباش غره به عهد قدیم و یار کهن 336شمارهٔ ۴۱۲: شرط بود کفر و دین، هر دو به هم دا ...337شمارهٔ ۴۱۳: توان غم تو ز جان خراب دزدیدن 338شمارهٔ ۴۱۴: بیا ای عشق، ننگ عافیت از سرم وا ک ...339شمارهٔ ۴۱۵: در کوه و دشت، پهن شود تا نشان من 340شمارهٔ ۴۱۶: سینه پیش غم جانانه چه خواهد بودن 341شمارهٔ ۴۱۷: تا به کی چون ماه در مشکین نقاب اف ...342شمارهٔ ۴۱۸: چرخ چون کشتی رود بر روی آب از چشم ...343شمارهٔ ۴۱۹: خموش می‌کند دلیر تماشای ماه من 344شمارهٔ ۴۲۰: من نمی‌گویم به چشمم نه قدم، یا بر ...345شمارهٔ ۴۲۱: می‌شود هر دم پریشان زلف بر رخسار ...346شمارهٔ ۴۲۲: مردم ز تیرگی، نفسی بی‌نقاب شو 347شمارهٔ ۴۲۳: جان چیست کش فدا نکنم از برای تو 348شمارهٔ ۴۲۴: فتنه‌ای هر لحظه برمی‌خیزد از مژگا ...349شمارهٔ ۴۲۵: ...350شمارهٔ ۴۲۶: به دل غمی چو نداری، به سینه داغ م ...351شمارهٔ ۴۲۷: خوی تو در جفا شکسته 352شمارهٔ ۴۲۸: در سینه دل غمین فتاده 353شمارهٔ ۴۲۹: عاشقی، بر بستر آسودگی پهلو منه 354شمارهٔ ۴۳۰: شاد باش ای دل که خود را خوب رسوا ...355شمارهٔ ۴۳۱: از تو دلها همه ناشاد و تو هم شاد ...356شمارهٔ ۴۳۲: کشته‌ای اول به نازم، باز خندان کر ...357شمارهٔ ۴۳۳: یار بی‌پروا و ما را آرزوی دل بسی 358شمارهٔ ۴۳۴: به نومیدی خوشم، ناکامی‌ام کام است ...359شمارهٔ ۴۳۵: ای عندلیب وصل، هم‌آواز کیستی 360شمارهٔ ۴۳۶: بهار رفت و نچیدم گل از بر رویی 361شمارهٔ ۴۳۷: ز مو ضعیف‌ترم از غم میان کسی 362شمارهٔ ۴۳۸: هزار حیف که در بوستان رعنایی 363شمارهٔ ۴۳۹: چو شمع امشب مرا در محفلش بار است ...364شمارهٔ ۴۴۰: به هوای صید یک ره، به گذار ما نیا ...365شمارهٔ ۴۴۱: ما چو پروانه نسوزیم به داغ غلطی 366شمارهٔ ۴۴۲: از ره به خواهش دل شیدا چه می‌روی 367شمارهٔ ۴۴۳: گر چو شمع آتش برآید از گریبان کسی 368شمارهٔ ۴۴۴: نخیزد از دل مرغان باغ، افغانی 369شمارهٔ ۴۴۵: تا چند از پی دل شیدا رود کسی 370شمارهٔ ۴۴۶: تاوان قتل صید زبون نیست بر کسی 371شمارهٔ ۴۴۷: سرم شد باز گرم از مژده بیجای سودا ...372شمارهٔ ۴۴۸: من و تا روز، هر شب در فراق چشم می ...373شمارهٔ ۴۴۹: نوشم ز بس چو باده، ز پیمانه، دوست ...374شمارهٔ ۴۵۰: چند جفا شیوه و عادت کنی 375شمارهٔ ۴۵۱: آرزوی ما کند با مدعا بیگانگی 376شمارهٔ ۴۵۲: نماند در بدنم جان ز جستجوی گلی 377شمارهٔ ۴۵۳: چنان افتاده‌ام از کار، بهر لاله ر ...378شمارهٔ ۴۵۴: نکردم از سر کویت به هیچ گلشن روی 379شمارهٔ ۴۵۵: دل ز بیداد تو رو کرد به آبادانی 380شمارهٔ ۴۵۶: می‌کنم در بوستان با عندلیبان شیون ...381شمارهٔ ۴۵۷: چو باد صبح گذشتم به گرد هر چمنی 382شمارهٔ ۴۵۸: هرگوشه چو مینا، صنم حور سرشتی 383شمارهٔ ۴۵۹: چون سراپا همه را هست به سوداش سری 384شمارهٔ ۴۶۰: به دل نمی‌گذری، تا کجا گذر داری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ