به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قدسی مشهدی

قدسی مشهدیغزل هاشمارهٔ ۲۱۱: آسودگی نصیب دل زار کس مباد

760عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

آسودگی نصیب دل زار کس مباد!
مرهم وبال سینه افگار کس مباد!
بس دلشکسته‌ایم ز آسوده‌خاطری
یا رب که عافیت پی آزار کس مباد!
شادم به کوچه‌گردی عالم چو آفتاب
آسایشم ز سایه دیوار کس مباد!
شد زهد شیخ و برهمن آمد به راه عشق
دل در گرو به سبحه و زنار کس مباد!
تا دل به خون خویش نغلتد، نمی‌شود
این صید خون‌گرفته، گرفتار کس مباد!
قدسی ز غنچه دلت آتش علم کشید
این گل، نصیب گوشه دستار کس مباد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۱۰: باده گر فردا خورم، عالم کنون پر م ...2شمارهٔ ۲۱۱: آسودگی نصیب دل زار کس مباد 3شمارهٔ ۲۱۲: دگر به وسوسه توبه‌ام دماغ نماند 4شمارهٔ ۲۱۳: بیا که بی تو مرا نور در چراغ نمان ...5شمارهٔ ۲۱۴: هرگز مرا به کعبه ز دیر التجا نشد 6شمارهٔ ۲۱۵: آن غنچه‌ام که راز دلم بر ملا نشد 7شمارهٔ ۲۱۶: در چمن کی دلم از فیض هوا بگشاید 8شمارهٔ ۲۱۷: هرکجا زنده‌دلان شست دعا بگشایند 9شمارهٔ ۲۱۸: یا رب چرا به درد دلم دیروا رسید 10شمارهٔ ۲۱۹: آهم از پیچیدگی، چون رشته، تن را ت ...11شمارهٔ ۲۲۰: رنجیدن تو باعث نومیدی من شد 12شمارهٔ ۲۲۱: به عزم جلوه چو آن گلعذار برخیزد 13شمارهٔ ۲۲۲: چون کشته نگاه تو سوی کفن رود 14شمارهٔ ۲۲۳: لبت به خنده شیرین چو همنفس گردد 15شمارهٔ ۲۲۴: ز چشمم بی تو شب چندان سرشک لاله‌گ ...16شمارهٔ ۲۲۵: می را چو آب، لعل تو بر خود حلال ک ...17شمارهٔ ۲۲۶: نشاه می‌خواستم از باده، خمارم داد ...18شمارهٔ ۲۲۷: من و آیینه حسنی که تابش را بسوزان ...19شمارهٔ ۲۲۸: نوک مژگان چه حیرت گر ز دلها بگذرد 20شمارهٔ ۲۲۹: ناله‌ای کردم، خروش اهل شیون تازه ...21شمارهٔ ۲۳۰: در هجرت، از شکست، دلم را اثر نمان ...22شمارهٔ ۲۳۱: اسیر عشق تو از ننگ کفر و دین میرد 23شمارهٔ ۲۳۲: مسیح دید لبت، رنگ او دگرگون شد 24شمارهٔ ۲۳۳: گر گشایم لب دمی، عالم پر افغان می ...25شمارهٔ ۲۳۴: کی دواجو بود آن دل که ز دردش دم ز ...26شمارهٔ ۲۳۵: ز دلها درد دل برداشتن هم عالمی دا ...27شمارهٔ ۲۳۶: بهر هر دیوانه گر ویرانه‌ای پیدا ش ...28شمارهٔ ۲۳۷: زورم به یک اشاره ابرو نمی‌رسد 29شمارهٔ ۲۳۸: عالمی بر خویش بالیدم چو از من یاد ...30شمارهٔ ۲۳۹: هرگزم چون لاله دل بی داغ ته بر ته ...31شمارهٔ ۲۴۰: هنوز از ناله‌ای صد شعله در جان می ...32شمارهٔ ۲۴۱: دو روزه هجر تو با جان دوستان آن ک ...33شمارهٔ ۲۴۲: یاد روی تو هم‌آغوش گلستانم کرد 34شمارهٔ ۲۴۳: بس که دود آه عاشق پرده افلاک شد 35شمارهٔ ۲۴۴: چشمی که با غبار درت آشنا شود 36شمارهٔ ۲۴۵: مبادا کام جان از عیش، تا کام از ا ...37شمارهٔ ۲۴۶: ما اسیران چه کسانیم، گرفتاری چند 38شمارهٔ ۲۴۷: دگر بر آتش می، توبه سوختن دارد 39شمارهٔ ۲۴۸: هیچ دورانی چو عهد بی‌سرانجامی نبو ...40شمارهٔ ۲۴۹: ...41شمارهٔ ۲۵۰: وجودم را نه از آتش، نه از گل پرور ...42شمارهٔ ۲۵۱: تا پرده از رخت به کشیدن نمی‌رسد 43شمارهٔ ۲۵۲: مرا هر قطره‌ای کز دیده در دامن فر ...44شمارهٔ ۲۵۳: در طرب ز ازل بر من حزین بستند 45شمارهٔ ۲۵۴: سوای تو در سینه هر خام نگنجد 46شمارهٔ ۲۵۵: کی به بزم عشق، هر لب پی به جام می ...47شمارهٔ ۲۵۶: نو نیاز خواهشم، لیک از حجابم ساخت ...48شمارهٔ ۲۵۷: ذوق غمت ز سینه محزون نمی‌رود 49شمارهٔ ۲۵۸: چه رنجش است کزان تندخو نمی‌آید 50شمارهٔ ۲۵۹: دلم ز کعبه نه محمل نشسته می‌آید 51شمارهٔ ۲۶۰: میگساران را لبت یاد از می گلگون د ...52شمارهٔ ۲۶۱: ز من ترسم عنان آن نرگس جادو بگردا ...53شمارهٔ ۲۶۲: کشد صد طعنه از دشمن چو با من همنش ...54شمارهٔ ۲۶۳: گر دل به المهای تو منسوب نباشد 55شمارهٔ ۲۶۴: در آتشم از چهره برافروخته‌ای چند 56شمارهٔ ۲۶۵: دامنم چند ز خون مژه دریا باشد 57شمارهٔ ۲۶۶: زخم خار آرزوی آبله پا باشد 58شمارهٔ ۲۶۷: کی اسیران غمت را غم دنیا باشد 59شمارهٔ ۲۶۸: هنوزم از مژه، کار سحاب می‌آید 60شمارهٔ ۲۶۹: ز عقده‌ها که فلک نذر کار من دارد 61شمارهٔ ۲۷۰: عشقت اقرار به دل آرد و انکار برد 62شمارهٔ ۲۷۱: با من، غمت ز مهر، دویی در میان ند ...63شمارهٔ ۲۷۲: رفتم به بوستان که دلم وا شود، نشد 64شمارهٔ ۲۷۳: دلم به عشق فسونساز برنمی‌آید 65شمارهٔ ۲۷۴: کس کار تنک حوصله را تنگ نگیرد 66شمارهٔ ۲۷۵: عشاق چه جمعند؟ پریشان شده‌ای چند 67شمارهٔ ۲۷۶: دل پر حسرتم از سادگی در بزم تنهای ...68شمارهٔ ۲۷۷: جز محبت، سینه‌ام علم دگر پیدا نکر ...69شمارهٔ ۲۷۸: ازان دل از غم ایام برنمی‌آید 70شمارهٔ ۲۷۹: خامه در وصف لبت کار مسیحا می‌کند 71شمارهٔ ۲۸۰: آسیب واعظان به ایاغم نمی‌رسد 72شمارهٔ ۲۸۱: عاشق چو شدی، ناله جانکاه نگه دار 73شمارهٔ ۲۸۲: سینه تنگ و من هلاک زخم پنهان دگر 74شمارهٔ ۲۸۳: ای دست تو به کینه ز دوران درازتر 75شمارهٔ ۲۸۴: بی درد عشق، شادی و غم را چه اعتبا ...76شمارهٔ ۲۸۵: جایی که داغ نیست، ز مرهم چه اعتبا ...77شمارهٔ ۲۸۶: یک نامه چو نگشوده‌ام از بال کبوتر 78شمارهٔ ۲۸۷: کام جانم با من و من در پی کامم هن ...79شمارهٔ ۲۸۸: نگهت فتنه‌گر و عربده‌سازست هنوز 80شمارهٔ ۲۸۹: به سرو سیم‌تنی راه برده‌ام که مپر ...81شمارهٔ ۲۹۰: راست رو نیست بر آماج اثر، تیر نفس 82شمارهٔ ۲۹۱: در کوی تو فردوس تمنی نکند کس 83شمارهٔ ۲۹۲: شد تیره روز خلق، ز عارض نقاب کش 84شمارهٔ ۲۹۳: گر کنم گریه به اندازه چشم تر خویش 85شمارهٔ ۲۹۴: بیگانه گشته‌ام ز همه مدعای خویش 86شمارهٔ ۲۹۵: تو و گشت چمن ای گل، من و کاشانه خ ...87شمارهٔ ۲۹۶: دزدم ز بس حدیث ترا از زبان خویش 88شمارهٔ ۲۹۷: کی کنم هرگز شکایت سر ز جور یار خو ...89شمارهٔ ۲۹۸: دلم خون شد چو دیدم حلقه‌حلقه گشته ...90شمارهٔ ۲۹۹: آغشته‌ام چو پنبه ز خوناب داغ خویش 91شمارهٔ ۳۰۰: عشقم آتش زد به دل، در دیده مسکن ک ...92شمارهٔ ۳۰۱: تا کی چو عاقلان غم ناموس و نام خو ...93شمارهٔ ۳۰۲: عشق خواهی، خنده را بر لب کش و دلت ...94شمارهٔ ۳۰۳: هستیم با تو بر سر عهد قدیم خویش 95شمارهٔ ۳۰۴: غم کجا شد که به جان آمدم از شادی ...96شمارهٔ ۳۰۵: مرده را زنده کند چون سخن‌آراست لب ...97شمارهٔ ۳۰۶: کرد آه من از اثر فراموش 98شمارهٔ ۳۰۷: دیدم به چشم آینه بسیار سوی خویش 99شمارهٔ ۳۰۸: گیرم ز دل به بادیه غم، سراغ خویش 100شمارهٔ ۳۰۹: نگار من که بود ترک و غمزه چندانش 101شمارهٔ ۳۱۰: مردم از غیرت، جدا از صحبت اغیار ب ...102شمارهٔ ۳۱۱: دوش آمد ز سفر مژده که یار آمد پیش 103شمارهٔ ۳۱۲: عشق، هرکس را ز باغی کرده گل در دا ...104شمارهٔ ۳۱۳: سوزم همیشه از نفس آتشین خویش 105شمارهٔ ۳۱۴: هرکسی شاد به سال نو و نوروزی خویش 106شمارهٔ ۳۱۵: کَنم به ناخن حسرت، بدن من درویش 107شمارهٔ ۳۱۶: بسی چون سایه افتادم به پای سرو آز ...108شمارهٔ ۳۱۷: روشن شود ز دود دماغم چراغ فیض 109شمارهٔ ۳۱۸: تازه شد با شعله در بزم تو پیمانم ...110شمارهٔ ۳۱۹: نیافت منصب پروانه چراغم شمع 111شمارهٔ ۳۲۰: غیر آه و اشک حسرت نیست در بارم چو ...112شمارهٔ ۳۲۱: فسرده صحبتم از انتظار گریه شمع 113شمارهٔ ۳۲۲: دارم دلی، اما چه دل، صدگونه حرمان ...114شمارهٔ ۳۲۳: دامان عشقِ سلسله مویی گرفته دل 115شمارهٔ ۳۲۴: تا کی کنی به گریه، طلب آرزوی دل 116شمارهٔ ۳۲۵: می‌آیم از طوف حرم، بتخانه پنهان د ...117شمارهٔ ۳۲۶: تماشای گلی کرد آنچنان محو گلستانم 118شمارهٔ ۳۲۷: چو سایه در ره عشق از قفای خویشتنم 119شمارهٔ ۳۲۸: به گلشن تنگدل چون غنچه زادم، شادم ...120شمارهٔ ۳۲۹: دلم بهر قفس پرواز می‌کرد، از چمن ...121شمارهٔ ۳۳۰: بر نیامد یک نوای غم‌فزا از خانه‌ا ...122شمارهٔ ۳۳۱: تا نشمرد آزاد، کسی بعد هلاکم 123شمارهٔ ۳۳۲: آن بلبلم که ناله بهر قفس کشم 124شمارهٔ ۳۳۳: نپیماید کسی راه حرم، گر من ز پا ا ...125شمارهٔ ۳۳۴: یاد باد آن کز گلی در سینه خاری دا ...126شمارهٔ ۳۳۵: تو گر بر من کشیدی تیغ، من هم جان ...127شمارهٔ ۳۳۶: چه شعله‌ها زده سر ز آتشی که من دا ...128شمارهٔ ۳۳۷: گر شرم وصالت نبود قفل زبانم 129شمارهٔ ۳۳۸: ما شکست دل خود را ز خدا خواسته‌ای ...130شمارهٔ ۳۳۹: در قیدم و گمان که گرفتار نیستم 131شمارهٔ ۳۴۰: بسی منزل بریدم تا شب غم را سحر کر ...132شمارهٔ ۳۴۱: چون غنچه بجز پرده دل نیست پناهم 133شمارهٔ ۳۴۲: ز چاک سینه اشکم سر کند گر چشم تر ...134شمارهٔ ۳۴۳: چه حیرت، گر به چشم محرمانش در نمی ...135شمارهٔ ۳۴۴: شمعیم و تن ز اشک دمادم گداختیم 136شمارهٔ ۳۴۵: همه جانب قدم مرحله‌پیما دارم 137شمارهٔ ۳۴۶: ما چشم سیه بر شجر طور نداریم 138شمارهٔ ۳۴۷: لبی از زمزمه عشق، خروشان دارم 139شمارهٔ ۳۴۸: شود هر موی بر تن شعله، گر پاس فغا ...140شمارهٔ ۳۴۹: سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم 141شمارهٔ ۳۵۰: از لعل لبت جز طمع خام ندارم 142شمارهٔ ۳۵۱: شب که بی روی تو از اشک دمادم سوخت ...143شمارهٔ ۳۵۲: عافیت غم را مداوا کرد و زین غم سو ...144شمارهٔ ۳۵۳: شکل گردابی به گرد خود ز مژگان می‌ ...145شمارهٔ ۳۵۴: داغ سودایم، به سوی سینه‌ریشان می‌ ...146شمارهٔ ۳۵۵: دایم چو غنچه سر به گریبان گریستم 147شمارهٔ ۳۵۶: روزی که ناخنی نزند عشق بر دلم 148شمارهٔ ۳۵۷: تلخ است زبان در دهن از تلخی کامم 149شمارهٔ ۳۵۸: به آشنایی چشم تو ناتوان شده‌ام 150شمارهٔ ۳۵۹: ما در صبح طرب، ز آب و گل غم بسته‌ ...151شمارهٔ ۳۶۰: در بزم طرب، باده نابی نکشیدیم 152شمارهٔ ۳۶۱: ما رخت دل ز کعبه به بتخانه برده‌ا ...153شمارهٔ ۳۶۲: زخم ناخن کی برآرد مدعای سینه‌ام 154شمارهٔ ۳۶۳: اگر نه صید کسی گشته مرغ نامه‌برم 155شمارهٔ ۳۶۴: چند چون ابر بر اطراف گلستان گریم 156شمارهٔ ۳۶۵: چون به سوی تو گشایم در کاشانه چشم 157شمارهٔ ۳۶۶: قسمت نگر که نوشم، می از ایاغ مردم 158شمارهٔ ۳۶۷: تا دل بر آتش غم جانانه سوختیم 159شمارهٔ ۳۶۸: امشب ز دیده از قدح افزون گریستم 160شمارهٔ ۳۶۹: خضر اگر آب حیات آورد، خون دانسته‌ ...161شمارهٔ ۳۷۰: بر سر کوی تو عمری شد که ما افتاده ...162شمارهٔ ۳۷۱: دیده را در عشق ازین به، مبتلا می‌ ...163شمارهٔ ۳۷۲: اگر دور از دلارای خود افتم 164شمارهٔ ۳۷۳: من تیره‌دل و نورفشان شعله آهم 165شمارهٔ ۳۷۴: من صید زخم‌خورده از پا فتاده‌ام 166شمارهٔ ۳۷۵: گمان مبر که ز روی تو دیده بردارم 167شمارهٔ ۳۷۶: با یارم و در دفع غم اسباب ندارم 168شمارهٔ ۳۷۷: کرده تا عشق تو چون نقش قدم پامالم 169شمارهٔ ۳۷۸: کی به غیر از دیدنش اندیشه دیگر کن ...170شمارهٔ ۳۷۹: خون می‌چکد از دیده ز نظاره داغم 171شمارهٔ ۳۸۰: دل به تیغ غمزه آن شوخ قاتل بسته‌ا ...172شمارهٔ ۳۸۱: در غمت با گریه شام و سحر خو کرده‌ ...173شمارهٔ ۳۸۲: از ازل کشته آن طرز نگاه آمده‌ایم 174شمارهٔ ۳۸۳: تا آفرین شست تو گوید زبان زخم 175شمارهٔ ۳۸۴: هرگز به بزم وصل، شبی جا نکرده‌ام 176شمارهٔ ۳۸۵: ما جهان را رخ ز آب چشم گریان شسته ...177شمارهٔ ۳۸۶: به خون خوردن جدا زان لعل شکربار م ...178شمارهٔ ۳۸۷: من لذت درد تو به درمان نفروشم 179شمارهٔ ۳۸۸: عمری چو جاهلان پی چون و چرا شدم 180شمارهٔ ۳۸۹: دلی از قید آسایش چو عشق آزاد می‌خ ...181شمارهٔ ۳۹۰: سپندوار بر آتش چو اضطراب کنم 182شمارهٔ ۳۹۱: زبان گداختم و راز عشق سر کردم 183شمارهٔ ۳۹۲: چو درد عشق تو کرد آشنای خویشتنم 184شمارهٔ ۳۹۳: در انتظار تو شد عمرها که چشم به ر ...185شمارهٔ ۳۹۴: رخ تو تا شده غایب به صورت از نظرم 186شمارهٔ ۳۹۵: دردت به دل رسیده و از دل به داغ ه ...187شمارهٔ ۳۹۶: گر ز چنگ شحنه هجران امان می‌یافتم 188شمارهٔ ۳۹۷: تا شد زبان گره چو جرس، بر فغان زد ...189شمارهٔ ۳۹۸: نهال دوستی را ریشه در خون پرورش د ...190شمارهٔ ۳۹۹: ما حرف سود خویش برای زیان زدیم 191شمارهٔ ۴۰۰: دوش بر خاک درت عرض جبین می‌کردم 192شمارهٔ ۴۰۱: در خون دل از دیده خونبار نشستیم 193شمارهٔ ۴۰۲: ...194شمارهٔ ۴۰۳: در میان بیخودی، آرامش دل یافتم 195شمارهٔ ۴۰۴: ز بس که دشمن نظّاره پریشانم 196شمارهٔ ۴۰۵: اگر به عشق نباشد درست، پیمانم 197شمارهٔ ۴۰۶: از وصل هر گل در چمن، چون غنچه دام ...198شمارهٔ ۴۰۷: چو باد سوی تو آید، ز غیرت آب شوم 199شمارهٔ ۴۰۸: کم خمار بگیرد، اگر شراب شوم 200شمارهٔ ۴۰۹: ...201شمارهٔ ۴۱۰: حیرانم از افسردگی، در کار و بار خ ...202شمارهٔ ۴۱۱: مباش غره به عهد قدیم و یار کهن 203شمارهٔ ۴۱۲: شرط بود کفر و دین، هر دو به هم دا ...204شمارهٔ ۴۱۳: توان غم تو ز جان خراب دزدیدن 205شمارهٔ ۴۱۴: بیا ای عشق، ننگ عافیت از سرم وا ک ...206شمارهٔ ۴۱۵: در کوه و دشت، پهن شود تا نشان من 207شمارهٔ ۴۱۶: سینه پیش غم جانانه چه خواهد بودن 208شمارهٔ ۴۱۷: تا به کی چون ماه در مشکین نقاب اف ...209شمارهٔ ۴۱۸: چرخ چون کشتی رود بر روی آب از چشم ...210شمارهٔ ۴۱۹: خموش می‌کند دلیر تماشای ماه من 211شمارهٔ ۴۲۰: من نمی‌گویم به چشمم نه قدم، یا بر ...212شمارهٔ ۴۲۱: می‌شود هر دم پریشان زلف بر رخسار ...213شمارهٔ ۴۲۲: مردم ز تیرگی، نفسی بی‌نقاب شو 214شمارهٔ ۴۲۳: جان چیست کش فدا نکنم از برای تو 215شمارهٔ ۴۲۴: فتنه‌ای هر لحظه برمی‌خیزد از مژگا ...216شمارهٔ ۴۲۵: ...217شمارهٔ ۴۲۶: به دل غمی چو نداری، به سینه داغ م ...218شمارهٔ ۴۲۷: خوی تو در جفا شکسته 219شمارهٔ ۴۲۸: در سینه دل غمین فتاده 220شمارهٔ ۴۲۹: عاشقی، بر بستر آسودگی پهلو منه 221شمارهٔ ۴۳۰: شاد باش ای دل که خود را خوب رسوا ...222شمارهٔ ۴۳۱: از تو دلها همه ناشاد و تو هم شاد ...223شمارهٔ ۴۳۲: کشته‌ای اول به نازم، باز خندان کر ...224شمارهٔ ۴۳۳: یار بی‌پروا و ما را آرزوی دل بسی 225شمارهٔ ۴۳۴: به نومیدی خوشم، ناکامی‌ام کام است ...226شمارهٔ ۴۳۵: ای عندلیب وصل، هم‌آواز کیستی 227شمارهٔ ۴۳۶: بهار رفت و نچیدم گل از بر رویی 228شمارهٔ ۴۳۷: ز مو ضعیف‌ترم از غم میان کسی 229شمارهٔ ۴۳۸: هزار حیف که در بوستان رعنایی 230شمارهٔ ۴۳۹: چو شمع امشب مرا در محفلش بار است ...231شمارهٔ ۴۴۰: به هوای صید یک ره، به گذار ما نیا ...232شمارهٔ ۴۴۱: ما چو پروانه نسوزیم به داغ غلطی 233شمارهٔ ۴۴۲: از ره به خواهش دل شیدا چه می‌روی 234شمارهٔ ۴۴۳: گر چو شمع آتش برآید از گریبان کسی 235شمارهٔ ۴۴۴: نخیزد از دل مرغان باغ، افغانی 236شمارهٔ ۴۴۵: تا چند از پی دل شیدا رود کسی 237شمارهٔ ۴۴۶: تاوان قتل صید زبون نیست بر کسی 238شمارهٔ ۴۴۷: سرم شد باز گرم از مژده بیجای سودا ...239شمارهٔ ۴۴۸: من و تا روز، هر شب در فراق چشم می ...240شمارهٔ ۴۴۹: نوشم ز بس چو باده، ز پیمانه، دوست ...241شمارهٔ ۴۵۰: چند جفا شیوه و عادت کنی 242شمارهٔ ۴۵۱: آرزوی ما کند با مدعا بیگانگی 243شمارهٔ ۴۵۲: نماند در بدنم جان ز جستجوی گلی 244شمارهٔ ۴۵۳: چنان افتاده‌ام از کار، بهر لاله ر ...245شمارهٔ ۴۵۴: نکردم از سر کویت به هیچ گلشن روی 246شمارهٔ ۴۵۵: دل ز بیداد تو رو کرد به آبادانی 247شمارهٔ ۴۵۶: می‌کنم در بوستان با عندلیبان شیون ...248شمارهٔ ۴۵۷: چو باد صبح گذشتم به گرد هر چمنی 249شمارهٔ ۴۵۸: هرگوشه چو مینا، صنم حور سرشتی 250شمارهٔ ۴۵۹: چون سراپا همه را هست به سوداش سری 251شمارهٔ ۴۶۰: به دل نمی‌گذری، تا کجا گذر داری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ