کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نگاهم از فروغ عارضت در چشم تر سوزد
    ز بیم گرمی خوی تو آهم در جگر سوزد
    ز کم‌ظرفی بود هر دم کشیدن از جگر آهی
    چراغی کو تهی باشد ز روغن بیشتر سوزد
    به جانم از ملامت اینقدر ناخن نزن ناصح
    که آتش را کسی چندان که کارد بیشتر سوزد
    چراغ آسمان نوری ندارد برق آهی کو
    بود کاین نُه کهن فانوس را در یکدگر سوزد
    به پیغامی ز وصل یار خوش بودم چه دانستم
    که از بخت سیاهم بر لب قاصد خبر سوزد
    ز خون دل نوشتم نامه سوی یار و می‌ترسم
    که خون دل ز گرمی، بالِ مرغِ نامه‌بر سوزد
    چو آه خود سراپا شعله‌ام قدسی و می‌ترسم
    که پیکانش مباد از گرمی خون در جگر سوزد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha