به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قدسی مشهدی

قدسی مشهدیغزل هاشمارهٔ ۱۲۹: با شمع چو پروانه به محفل نتوان رفت

620عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

با شمع چو پروانه به محفل نتوان رفت
هرجا که رود دل ز پی دل نتوان رفت
خون می‌مکد از تیغ شهادت لب زخمم
تا بر اثر خون پی قاتل نتوان رفت
هر گوشه لبی پر ز فغان است درین راه
بر صوت جرس از پی محمل نتوان رفت
گر کعبه مقصد طلبی تن به قضا ده
کاین راه به اندیشه باطل نتوان رفت
نقش مژه از صورت پا گر نشناسی
در بادیه عشق به منزل نتوان رفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۲۸: از شیشه نه می در دل مخمور فرو ریخ ...2شمارهٔ ۱۲۹: با شمع چو پروانه به محفل نتوان رف ...3شمارهٔ ۱۳۰: هرگهم در دل خیال آن قد موزون نشست 4شمارهٔ ۱۳۱: منم که نور خرد در چراغ من غلط است 5شمارهٔ ۱۳۲: بر جرعه‌نوش عشق، بجز خون حلال نیس ...6شمارهٔ ۱۳۳: گرم قتلم آمد آن شوخ و به استغنا گ ...7شمارهٔ ۱۳۴: می دید رویت آینه و دیده برنداشت 8شمارهٔ ۱۳۵: از ضعف، ناله‌ام به سراغ اثر نرفت 9شمارهٔ ۱۳۶: هرچند در میانه اخوان تمیز نیست 10شمارهٔ ۱۳۷: صوت بلبل را شنیدم ناله زاری نداشت 11شمارهٔ ۱۳۸: ما را ز دست جور تو پای گریز نیست 12شمارهٔ ۱۳۹: ره‌زدن درخانه کار چشم فتّان بوده ...13شمارهٔ ۱۴۰: کرده بیهوشم خیال آن دو چشم می‌پرس ...14شمارهٔ ۱۴۱: دستم ز جام عکس می لاله‌گون گرفت 15شمارهٔ ۱۴۲: مرا به ناله شد آن سرو سیم‌تن باعث 16شمارهٔ ۱۴۳: خواهد دل من شربت دیدار و دگر هیچ 17شمارهٔ ۱۴۴: نظر بر آینه خوبان چو بی‌نقاب کنند 18شمارهٔ ۱۴۵: لب عاشق به حرف شکوه بیداد نگشاید 19شمارهٔ ۱۴۶: بی روی تو کارم همه با دیده تر بود 20شمارهٔ ۱۴۷: آنان که مرا جورکش یار نوشتند 21شمارهٔ ۱۴۸: هر لحظه نظر بر دگری دوخته دارد 22شمارهٔ ۱۴۹: باز ناخن سر پرسیدن داغم دارد 23شمارهٔ ۱۵۰: فکنده زخم دلم را به حالت بهبود 24شمارهٔ ۱۵۱: قضا ز خانه چو رختم بر آستانه نهاد 25شمارهٔ ۱۵۲: خلاصی‌ام ز کمند تو در ضمیر مباد 26شمارهٔ ۱۵۳: از چشمه‌سار چشمم از بس که نم برآی ...27شمارهٔ ۱۵۴: نگاهم از فروغ عارضت در چشم تر سوز ...28شمارهٔ ۱۵۵: باز از مرغان دلم حرف سمندر می‌زند 29شمارهٔ ۱۵۶: جوش می‌ام چو خم به خروش آشنا نکرد 30شمارهٔ ۱۵۷: به هیچ، ناخن ما را کی اعتبار کند 31شمارهٔ ۱۵۸: از کینه هیچ‌کس گر هم بر جبین ندید 32شمارهٔ ۱۵۹: فلک ز کین به مه فتنه‌جوی من ماند 33شمارهٔ ۱۶۰: کنعانی ما را غم یعقوب نباشد 34شمارهٔ ۱۶۱: تا لبت را میل سوی باده و پیمانه ش ...35شمارهٔ ۱۶۲: در جلوه‌گری چون تو کسی یاد ندارد 36شمارهٔ ۱۶۳: به کف عاشق چو گل، خون دل خود را ن ...37شمارهٔ ۱۶۴: دگر چراغ که در طور حسن روشن شد 38شمارهٔ ۱۶۵: مرا عشق تو گاهی پرورد دل، گاه جان ...39شمارهٔ ۱۶۶: دل داشت ز بخت سیه امید، غلط کرد 40شمارهٔ ۱۶۷: غنچه بی لعل تو زندانی گلشن باشد 41شمارهٔ ۱۶۸: کی غم دهر خراب می نابم دارد 42شمارهٔ ۱۶۹: شمع وصلت هرکه را شب خانه روشن می‌ ...43شمارهٔ ۱۷۰: چون غنچه دلم از نم خون زنگ برآورد 44شمارهٔ ۱۷۱: نشاط ما اسیران از دل اندوهگین باش ...45شمارهٔ ۱۷۲: نه هرکه مرد ازو در جهان اثر ماند 46شمارهٔ ۱۷۳: طایر عشقم و از شعله پرم ساخته‌اند 47شمارهٔ ۱۷۴: کی بی توام نظاره به چشم آشنا شود 48شمارهٔ ۱۷۵: باز تیر ستمت رخنه‌گر جان که شد 49شمارهٔ ۱۷۶: مرا چو کار بدان زلف تابدار افتاد 50شمارهٔ ۱۷۷: چشم ترم گهی که به آن خاک پا رسد 51شمارهٔ ۱۷۸: کسی چگونه دلم را پی سراغ شود 52شمارهٔ ۱۷۹: هرگزم دیده چنین مایل دیدار نبود 53شمارهٔ ۱۸۰: نام تو بردم آتش شوقم به جان فتاد 54شمارهٔ ۱۸۱: چه باشد جان که عاشق در ره جانان ب ...55شمارهٔ ۱۸۲: محفل دردی طلب، از سیر شهر و کو چه ...56شمارهٔ ۱۸۳: هر لحظه‌ام بتان به غمی آشنا کنند 57شمارهٔ ۱۸۴: دل خواست که برخیزد ازان کو، بتر ا ...58شمارهٔ ۱۸۵: تا عشق مرا بر سر بازار نیاورد 59شمارهٔ ۱۸۶: بر سر پیمانه غم هرگز این صحبت نبو ...60شمارهٔ ۱۸۷: کس چرا بیهده با مردم عالم باشد 61شمارهٔ ۱۸۸: در دل بوالهوس ار ذوق محبت می‌بود 62شمارهٔ ۱۸۹: سزد چو جلوه حسنت نظاره‌خواه شود 63شمارهٔ ۱۹۰: با لبت عمر ابد عیش نهانی می‌کند 64شمارهٔ ۱۹۱: موسم گل چون حریفان جای در بستان ک ...65شمارهٔ ۱۹۲: ز مژگان بوالهوس را در غمت کی خون ...66شمارهٔ ۱۹۳: آیینه ما تا ز رخت عکس نما بود 67شمارهٔ ۱۹۴: از خمار زخم دل تا چند درد سر کشد 68شمارهٔ ۱۹۵: کسی کو عشق‌بازی پیشه دارد 69شمارهٔ ۱۹۶: گر به صحرا بگذرم از اشک من گلشن ش ...70شمارهٔ ۱۹۷: رشک نام او زبانم را ز غیرت لال کر ...71شمارهٔ ۱۹۸: به بزم دوش حدیث تو در میان افتاد 72شمارهٔ ۱۹۹: ز آب چشم من هر قطره طوفان دگر باش ...73شمارهٔ ۲۰۰: میرم ار خوی ستمکاری ز سر بیرون کن ...74شمارهٔ ۲۰۱: در مجلسی که احباب شرب مدام کردند 75شمارهٔ ۲۰۲: گفتم از عشقت کشم دامن گریبان‌گیر ...76شمارهٔ ۲۰۳: رسد گر بر لبم جان، چون رسی، ناچار ...77شمارهٔ ۲۰۴: شکیب عاشقان، معشوق را دیوانه می‌س ...78شمارهٔ ۲۰۵: سنبل زلف تو خط بر سنبل تر می‌کشد 79شمارهٔ ۲۰۶: مرده بودم از خمار می، شرابم زنده ...80شمارهٔ ۲۰۷: ای خوشدلی برو که غمینم سرشته‌اند 81شمارهٔ ۲۰۸: عجب قیدی‌ست عشق سخت بنیاد 82شمارهٔ ۲۰۹: دلم پروای این و آن ندارد 83شمارهٔ ۲۱۰: باده گر فردا خورم، عالم کنون پر م ...84شمارهٔ ۲۱۱: آسودگی نصیب دل زار کس مباد 85شمارهٔ ۲۱۲: دگر به وسوسه توبه‌ام دماغ نماند 86شمارهٔ ۲۱۳: بیا که بی تو مرا نور در چراغ نمان ...87شمارهٔ ۲۱۴: هرگز مرا به کعبه ز دیر التجا نشد 88شمارهٔ ۲۱۵: آن غنچه‌ام که راز دلم بر ملا نشد 89شمارهٔ ۲۱۶: در چمن کی دلم از فیض هوا بگشاید 90شمارهٔ ۲۱۷: هرکجا زنده‌دلان شست دعا بگشایند 91شمارهٔ ۲۱۸: یا رب چرا به درد دلم دیروا رسید 92شمارهٔ ۲۱۹: آهم از پیچیدگی، چون رشته، تن را ت ...93شمارهٔ ۲۲۰: رنجیدن تو باعث نومیدی من شد 94شمارهٔ ۲۲۱: به عزم جلوه چو آن گلعذار برخیزد 95شمارهٔ ۲۲۲: چون کشته نگاه تو سوی کفن رود 96شمارهٔ ۲۲۳: لبت به خنده شیرین چو همنفس گردد 97شمارهٔ ۲۲۴: ز چشمم بی تو شب چندان سرشک لاله‌گ ...98شمارهٔ ۲۲۵: می را چو آب، لعل تو بر خود حلال ک ...99شمارهٔ ۲۲۶: نشاه می‌خواستم از باده، خمارم داد ...100شمارهٔ ۲۲۷: من و آیینه حسنی که تابش را بسوزان ...101شمارهٔ ۲۲۸: نوک مژگان چه حیرت گر ز دلها بگذرد 102شمارهٔ ۲۲۹: ناله‌ای کردم، خروش اهل شیون تازه ...103شمارهٔ ۲۳۰: در هجرت، از شکست، دلم را اثر نمان ...104شمارهٔ ۲۳۱: اسیر عشق تو از ننگ کفر و دین میرد 105شمارهٔ ۲۳۲: مسیح دید لبت، رنگ او دگرگون شد 106شمارهٔ ۲۳۳: گر گشایم لب دمی، عالم پر افغان می ...107شمارهٔ ۲۳۴: کی دواجو بود آن دل که ز دردش دم ز ...108شمارهٔ ۲۳۵: ز دلها درد دل برداشتن هم عالمی دا ...109شمارهٔ ۲۳۶: بهر هر دیوانه گر ویرانه‌ای پیدا ش ...110شمارهٔ ۲۳۷: زورم به یک اشاره ابرو نمی‌رسد 111شمارهٔ ۲۳۸: عالمی بر خویش بالیدم چو از من یاد ...112شمارهٔ ۲۳۹: هرگزم چون لاله دل بی داغ ته بر ته ...113شمارهٔ ۲۴۰: هنوز از ناله‌ای صد شعله در جان می ...114شمارهٔ ۲۴۱: دو روزه هجر تو با جان دوستان آن ک ...115شمارهٔ ۲۴۲: یاد روی تو هم‌آغوش گلستانم کرد 116شمارهٔ ۲۴۳: بس که دود آه عاشق پرده افلاک شد 117شمارهٔ ۲۴۴: چشمی که با غبار درت آشنا شود 118شمارهٔ ۲۴۵: مبادا کام جان از عیش، تا کام از ا ...119شمارهٔ ۲۴۶: ما اسیران چه کسانیم، گرفتاری چند 120شمارهٔ ۲۴۷: دگر بر آتش می، توبه سوختن دارد 121شمارهٔ ۲۴۸: هیچ دورانی چو عهد بی‌سرانجامی نبو ...122شمارهٔ ۲۴۹: ...123شمارهٔ ۲۵۰: وجودم را نه از آتش، نه از گل پرور ...124شمارهٔ ۲۵۱: تا پرده از رخت به کشیدن نمی‌رسد 125شمارهٔ ۲۵۲: مرا هر قطره‌ای کز دیده در دامن فر ...126شمارهٔ ۲۵۳: در طرب ز ازل بر من حزین بستند 127شمارهٔ ۲۵۴: سوای تو در سینه هر خام نگنجد 128شمارهٔ ۲۵۵: کی به بزم عشق، هر لب پی به جام می ...129شمارهٔ ۲۵۶: نو نیاز خواهشم، لیک از حجابم ساخت ...130شمارهٔ ۲۵۷: ذوق غمت ز سینه محزون نمی‌رود 131شمارهٔ ۲۵۸: چه رنجش است کزان تندخو نمی‌آید 132شمارهٔ ۲۵۹: دلم ز کعبه نه محمل نشسته می‌آید 133شمارهٔ ۲۶۰: میگساران را لبت یاد از می گلگون د ...134شمارهٔ ۲۶۱: ز من ترسم عنان آن نرگس جادو بگردا ...135شمارهٔ ۲۶۲: کشد صد طعنه از دشمن چو با من همنش ...136شمارهٔ ۲۶۳: گر دل به المهای تو منسوب نباشد 137شمارهٔ ۲۶۴: در آتشم از چهره برافروخته‌ای چند 138شمارهٔ ۲۶۵: دامنم چند ز خون مژه دریا باشد 139شمارهٔ ۲۶۶: زخم خار آرزوی آبله پا باشد 140شمارهٔ ۲۶۷: کی اسیران غمت را غم دنیا باشد 141شمارهٔ ۲۶۸: هنوزم از مژه، کار سحاب می‌آید 142شمارهٔ ۲۶۹: ز عقده‌ها که فلک نذر کار من دارد 143شمارهٔ ۲۷۰: عشقت اقرار به دل آرد و انکار برد 144شمارهٔ ۲۷۱: با من، غمت ز مهر، دویی در میان ند ...145شمارهٔ ۲۷۲: رفتم به بوستان که دلم وا شود، نشد 146شمارهٔ ۲۷۳: دلم به عشق فسونساز برنمی‌آید 147شمارهٔ ۲۷۴: کس کار تنک حوصله را تنگ نگیرد 148شمارهٔ ۲۷۵: عشاق چه جمعند؟ پریشان شده‌ای چند 149شمارهٔ ۲۷۶: دل پر حسرتم از سادگی در بزم تنهای ...150شمارهٔ ۲۷۷: جز محبت، سینه‌ام علم دگر پیدا نکر ...151شمارهٔ ۲۷۸: ازان دل از غم ایام برنمی‌آید 152شمارهٔ ۲۷۹: خامه در وصف لبت کار مسیحا می‌کند 153شمارهٔ ۲۸۰: آسیب واعظان به ایاغم نمی‌رسد 154شمارهٔ ۲۸۱: عاشق چو شدی، ناله جانکاه نگه دار 155شمارهٔ ۲۸۲: سینه تنگ و من هلاک زخم پنهان دگر 156شمارهٔ ۲۸۳: ای دست تو به کینه ز دوران درازتر 157شمارهٔ ۲۸۴: بی درد عشق، شادی و غم را چه اعتبا ...158شمارهٔ ۲۸۵: جایی که داغ نیست، ز مرهم چه اعتبا ...159شمارهٔ ۲۸۶: یک نامه چو نگشوده‌ام از بال کبوتر 160شمارهٔ ۲۸۷: کام جانم با من و من در پی کامم هن ...161شمارهٔ ۲۸۸: نگهت فتنه‌گر و عربده‌سازست هنوز 162شمارهٔ ۲۸۹: به سرو سیم‌تنی راه برده‌ام که مپر ...163شمارهٔ ۲۹۰: راست رو نیست بر آماج اثر، تیر نفس 164شمارهٔ ۲۹۱: در کوی تو فردوس تمنی نکند کس 165شمارهٔ ۲۹۲: شد تیره روز خلق، ز عارض نقاب کش 166شمارهٔ ۲۹۳: گر کنم گریه به اندازه چشم تر خویش 167شمارهٔ ۲۹۴: بیگانه گشته‌ام ز همه مدعای خویش 168شمارهٔ ۲۹۵: تو و گشت چمن ای گل، من و کاشانه خ ...169شمارهٔ ۲۹۶: دزدم ز بس حدیث ترا از زبان خویش 170شمارهٔ ۲۹۷: کی کنم هرگز شکایت سر ز جور یار خو ...171شمارهٔ ۲۹۸: دلم خون شد چو دیدم حلقه‌حلقه گشته ...172شمارهٔ ۲۹۹: آغشته‌ام چو پنبه ز خوناب داغ خویش 173شمارهٔ ۳۰۰: عشقم آتش زد به دل، در دیده مسکن ک ...174شمارهٔ ۳۰۱: تا کی چو عاقلان غم ناموس و نام خو ...175شمارهٔ ۳۰۲: عشق خواهی، خنده را بر لب کش و دلت ...176شمارهٔ ۳۰۳: هستیم با تو بر سر عهد قدیم خویش 177شمارهٔ ۳۰۴: غم کجا شد که به جان آمدم از شادی ...178شمارهٔ ۳۰۵: مرده را زنده کند چون سخن‌آراست لب ...179شمارهٔ ۳۰۶: کرد آه من از اثر فراموش 180شمارهٔ ۳۰۷: دیدم به چشم آینه بسیار سوی خویش 181شمارهٔ ۳۰۸: گیرم ز دل به بادیه غم، سراغ خویش 182شمارهٔ ۳۰۹: نگار من که بود ترک و غمزه چندانش 183شمارهٔ ۳۱۰: مردم از غیرت، جدا از صحبت اغیار ب ...184شمارهٔ ۳۱۱: دوش آمد ز سفر مژده که یار آمد پیش 185شمارهٔ ۳۱۲: عشق، هرکس را ز باغی کرده گل در دا ...186شمارهٔ ۳۱۳: سوزم همیشه از نفس آتشین خویش 187شمارهٔ ۳۱۴: هرکسی شاد به سال نو و نوروزی خویش 188شمارهٔ ۳۱۵: کَنم به ناخن حسرت، بدن من درویش 189شمارهٔ ۳۱۶: بسی چون سایه افتادم به پای سرو آز ...190شمارهٔ ۳۱۷: روشن شود ز دود دماغم چراغ فیض 191شمارهٔ ۳۱۸: تازه شد با شعله در بزم تو پیمانم ...192شمارهٔ ۳۱۹: نیافت منصب پروانه چراغم شمع 193شمارهٔ ۳۲۰: غیر آه و اشک حسرت نیست در بارم چو ...194شمارهٔ ۳۲۱: فسرده صحبتم از انتظار گریه شمع 195شمارهٔ ۳۲۲: دارم دلی، اما چه دل، صدگونه حرمان ...196شمارهٔ ۳۲۳: دامان عشقِ سلسله مویی گرفته دل 197شمارهٔ ۳۲۴: تا کی کنی به گریه، طلب آرزوی دل 198شمارهٔ ۳۲۵: می‌آیم از طوف حرم، بتخانه پنهان د ...199شمارهٔ ۳۲۶: تماشای گلی کرد آنچنان محو گلستانم 200شمارهٔ ۳۲۷: چو سایه در ره عشق از قفای خویشتنم 201شمارهٔ ۳۲۸: به گلشن تنگدل چون غنچه زادم، شادم ...202شمارهٔ ۳۲۹: دلم بهر قفس پرواز می‌کرد، از چمن ...203شمارهٔ ۳۳۰: بر نیامد یک نوای غم‌فزا از خانه‌ا ...204شمارهٔ ۳۳۱: تا نشمرد آزاد، کسی بعد هلاکم 205شمارهٔ ۳۳۲: آن بلبلم که ناله بهر قفس کشم 206شمارهٔ ۳۳۳: نپیماید کسی راه حرم، گر من ز پا ا ...207شمارهٔ ۳۳۴: یاد باد آن کز گلی در سینه خاری دا ...208شمارهٔ ۳۳۵: تو گر بر من کشیدی تیغ، من هم جان ...209شمارهٔ ۳۳۶: چه شعله‌ها زده سر ز آتشی که من دا ...210شمارهٔ ۳۳۷: گر شرم وصالت نبود قفل زبانم 211شمارهٔ ۳۳۸: ما شکست دل خود را ز خدا خواسته‌ای ...212شمارهٔ ۳۳۹: در قیدم و گمان که گرفتار نیستم 213شمارهٔ ۳۴۰: بسی منزل بریدم تا شب غم را سحر کر ...214شمارهٔ ۳۴۱: چون غنچه بجز پرده دل نیست پناهم 215شمارهٔ ۳۴۲: ز چاک سینه اشکم سر کند گر چشم تر ...216شمارهٔ ۳۴۳: چه حیرت، گر به چشم محرمانش در نمی ...217شمارهٔ ۳۴۴: شمعیم و تن ز اشک دمادم گداختیم 218شمارهٔ ۳۴۵: همه جانب قدم مرحله‌پیما دارم 219شمارهٔ ۳۴۶: ما چشم سیه بر شجر طور نداریم 220شمارهٔ ۳۴۷: لبی از زمزمه عشق، خروشان دارم 221شمارهٔ ۳۴۸: شود هر موی بر تن شعله، گر پاس فغا ...222شمارهٔ ۳۴۹: سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم 223شمارهٔ ۳۵۰: از لعل لبت جز طمع خام ندارم 224شمارهٔ ۳۵۱: شب که بی روی تو از اشک دمادم سوخت ...225شمارهٔ ۳۵۲: عافیت غم را مداوا کرد و زین غم سو ...226شمارهٔ ۳۵۳: شکل گردابی به گرد خود ز مژگان می‌ ...227شمارهٔ ۳۵۴: داغ سودایم، به سوی سینه‌ریشان می‌ ...228شمارهٔ ۳۵۵: دایم چو غنچه سر به گریبان گریستم 229شمارهٔ ۳۵۶: روزی که ناخنی نزند عشق بر دلم 230شمارهٔ ۳۵۷: تلخ است زبان در دهن از تلخی کامم 231شمارهٔ ۳۵۸: به آشنایی چشم تو ناتوان شده‌ام 232شمارهٔ ۳۵۹: ما در صبح طرب، ز آب و گل غم بسته‌ ...233شمارهٔ ۳۶۰: در بزم طرب، باده نابی نکشیدیم 234شمارهٔ ۳۶۱: ما رخت دل ز کعبه به بتخانه برده‌ا ...235شمارهٔ ۳۶۲: زخم ناخن کی برآرد مدعای سینه‌ام 236شمارهٔ ۳۶۳: اگر نه صید کسی گشته مرغ نامه‌برم 237شمارهٔ ۳۶۴: چند چون ابر بر اطراف گلستان گریم 238شمارهٔ ۳۶۵: چون به سوی تو گشایم در کاشانه چشم 239شمارهٔ ۳۶۶: قسمت نگر که نوشم، می از ایاغ مردم 240شمارهٔ ۳۶۷: تا دل بر آتش غم جانانه سوختیم 241شمارهٔ ۳۶۸: امشب ز دیده از قدح افزون گریستم 242شمارهٔ ۳۶۹: خضر اگر آب حیات آورد، خون دانسته‌ ...243شمارهٔ ۳۷۰: بر سر کوی تو عمری شد که ما افتاده ...244شمارهٔ ۳۷۱: دیده را در عشق ازین به، مبتلا می‌ ...245شمارهٔ ۳۷۲: اگر دور از دلارای خود افتم 246شمارهٔ ۳۷۳: من تیره‌دل و نورفشان شعله آهم 247شمارهٔ ۳۷۴: من صید زخم‌خورده از پا فتاده‌ام 248شمارهٔ ۳۷۵: گمان مبر که ز روی تو دیده بردارم 249شمارهٔ ۳۷۶: با یارم و در دفع غم اسباب ندارم 250شمارهٔ ۳۷۷: کرده تا عشق تو چون نقش قدم پامالم 251شمارهٔ ۳۷۸: کی به غیر از دیدنش اندیشه دیگر کن ...252شمارهٔ ۳۷۹: خون می‌چکد از دیده ز نظاره داغم 253شمارهٔ ۳۸۰: دل به تیغ غمزه آن شوخ قاتل بسته‌ا ...254شمارهٔ ۳۸۱: در غمت با گریه شام و سحر خو کرده‌ ...255شمارهٔ ۳۸۲: از ازل کشته آن طرز نگاه آمده‌ایم 256شمارهٔ ۳۸۳: تا آفرین شست تو گوید زبان زخم 257شمارهٔ ۳۸۴: هرگز به بزم وصل، شبی جا نکرده‌ام 258شمارهٔ ۳۸۵: ما جهان را رخ ز آب چشم گریان شسته ...259شمارهٔ ۳۸۶: به خون خوردن جدا زان لعل شکربار م ...260شمارهٔ ۳۸۷: من لذت درد تو به درمان نفروشم 261شمارهٔ ۳۸۸: عمری چو جاهلان پی چون و چرا شدم 262شمارهٔ ۳۸۹: دلی از قید آسایش چو عشق آزاد می‌خ ...263شمارهٔ ۳۹۰: سپندوار بر آتش چو اضطراب کنم 264شمارهٔ ۳۹۱: زبان گداختم و راز عشق سر کردم 265شمارهٔ ۳۹۲: چو درد عشق تو کرد آشنای خویشتنم 266شمارهٔ ۳۹۳: در انتظار تو شد عمرها که چشم به ر ...267شمارهٔ ۳۹۴: رخ تو تا شده غایب به صورت از نظرم 268شمارهٔ ۳۹۵: دردت به دل رسیده و از دل به داغ ه ...269شمارهٔ ۳۹۶: گر ز چنگ شحنه هجران امان می‌یافتم 270شمارهٔ ۳۹۷: تا شد زبان گره چو جرس، بر فغان زد ...271شمارهٔ ۳۹۸: نهال دوستی را ریشه در خون پرورش د ...272شمارهٔ ۳۹۹: ما حرف سود خویش برای زیان زدیم 273شمارهٔ ۴۰۰: دوش بر خاک درت عرض جبین می‌کردم 274شمارهٔ ۴۰۱: در خون دل از دیده خونبار نشستیم 275شمارهٔ ۴۰۲: ...276شمارهٔ ۴۰۳: در میان بیخودی، آرامش دل یافتم 277شمارهٔ ۴۰۴: ز بس که دشمن نظّاره پریشانم 278شمارهٔ ۴۰۵: اگر به عشق نباشد درست، پیمانم 279شمارهٔ ۴۰۶: از وصل هر گل در چمن، چون غنچه دام ...280شمارهٔ ۴۰۷: چو باد سوی تو آید، ز غیرت آب شوم 281شمارهٔ ۴۰۸: کم خمار بگیرد، اگر شراب شوم 282شمارهٔ ۴۰۹: ...283شمارهٔ ۴۱۰: حیرانم از افسردگی، در کار و بار خ ...284شمارهٔ ۴۱۱: مباش غره به عهد قدیم و یار کهن 285شمارهٔ ۴۱۲: شرط بود کفر و دین، هر دو به هم دا ...286شمارهٔ ۴۱۳: توان غم تو ز جان خراب دزدیدن 287شمارهٔ ۴۱۴: بیا ای عشق، ننگ عافیت از سرم وا ک ...288شمارهٔ ۴۱۵: در کوه و دشت، پهن شود تا نشان من 289شمارهٔ ۴۱۶: سینه پیش غم جانانه چه خواهد بودن 290شمارهٔ ۴۱۷: تا به کی چون ماه در مشکین نقاب اف ...291شمارهٔ ۴۱۸: چرخ چون کشتی رود بر روی آب از چشم ...292شمارهٔ ۴۱۹: خموش می‌کند دلیر تماشای ماه من 293شمارهٔ ۴۲۰: من نمی‌گویم به چشمم نه قدم، یا بر ...294شمارهٔ ۴۲۱: می‌شود هر دم پریشان زلف بر رخسار ...295شمارهٔ ۴۲۲: مردم ز تیرگی، نفسی بی‌نقاب شو 296شمارهٔ ۴۲۳: جان چیست کش فدا نکنم از برای تو 297شمارهٔ ۴۲۴: فتنه‌ای هر لحظه برمی‌خیزد از مژگا ...298شمارهٔ ۴۲۵: ...299شمارهٔ ۴۲۶: به دل غمی چو نداری، به سینه داغ م ...300شمارهٔ ۴۲۷: خوی تو در جفا شکسته 301شمارهٔ ۴۲۸: در سینه دل غمین فتاده 302شمارهٔ ۴۲۹: عاشقی، بر بستر آسودگی پهلو منه 303شمارهٔ ۴۳۰: شاد باش ای دل که خود را خوب رسوا ...304شمارهٔ ۴۳۱: از تو دلها همه ناشاد و تو هم شاد ...305شمارهٔ ۴۳۲: کشته‌ای اول به نازم، باز خندان کر ...306شمارهٔ ۴۳۳: یار بی‌پروا و ما را آرزوی دل بسی 307شمارهٔ ۴۳۴: به نومیدی خوشم، ناکامی‌ام کام است ...308شمارهٔ ۴۳۵: ای عندلیب وصل، هم‌آواز کیستی 309شمارهٔ ۴۳۶: بهار رفت و نچیدم گل از بر رویی 310شمارهٔ ۴۳۷: ز مو ضعیف‌ترم از غم میان کسی 311شمارهٔ ۴۳۸: هزار حیف که در بوستان رعنایی 312شمارهٔ ۴۳۹: چو شمع امشب مرا در محفلش بار است ...313شمارهٔ ۴۴۰: به هوای صید یک ره، به گذار ما نیا ...314شمارهٔ ۴۴۱: ما چو پروانه نسوزیم به داغ غلطی 315شمارهٔ ۴۴۲: از ره به خواهش دل شیدا چه می‌روی 316شمارهٔ ۴۴۳: گر چو شمع آتش برآید از گریبان کسی 317شمارهٔ ۴۴۴: نخیزد از دل مرغان باغ، افغانی 318شمارهٔ ۴۴۵: تا چند از پی دل شیدا رود کسی 319شمارهٔ ۴۴۶: تاوان قتل صید زبون نیست بر کسی 320شمارهٔ ۴۴۷: سرم شد باز گرم از مژده بیجای سودا ...321شمارهٔ ۴۴۸: من و تا روز، هر شب در فراق چشم می ...322شمارهٔ ۴۴۹: نوشم ز بس چو باده، ز پیمانه، دوست ...323شمارهٔ ۴۵۰: چند جفا شیوه و عادت کنی 324شمارهٔ ۴۵۱: آرزوی ما کند با مدعا بیگانگی 325شمارهٔ ۴۵۲: نماند در بدنم جان ز جستجوی گلی 326شمارهٔ ۴۵۳: چنان افتاده‌ام از کار، بهر لاله ر ...327شمارهٔ ۴۵۴: نکردم از سر کویت به هیچ گلشن روی 328شمارهٔ ۴۵۵: دل ز بیداد تو رو کرد به آبادانی 329شمارهٔ ۴۵۶: می‌کنم در بوستان با عندلیبان شیون ...330شمارهٔ ۴۵۷: چو باد صبح گذشتم به گرد هر چمنی 331شمارهٔ ۴۵۸: هرگوشه چو مینا، صنم حور سرشتی 332شمارهٔ ۴۵۹: چون سراپا همه را هست به سوداش سری 333شمارهٔ ۴۶۰: به دل نمی‌گذری، تا کجا گذر داری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ