صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۴۶۳: ما ز شغل آب و گل آیینه را پرداختیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما ز شغل آب و گل آیینه را پرداختیم خانه سازی را به خودسازی مبدل ساختیم می کند خون در جگر باد خزان را همچو سرو رایت سبزی که از آزادگی افراختیم تا نسوزد آرزو در دل، نگردد سینه صاف ما به این خاکستر این آیینه را پرداختیم گوهر درد طلب در دامن ساحل نبود قطره خود را عبث واصل به دریا ساختیم از نفس آیینه ما داشت زنگ تیرگی صاف شد آیینه ما تا نفس را باختیم بخت رو گردان شد از ما تا برآوردیم تیغ فتح از ما بود در هرجا سپر انداختیم نیست صائب خاکساران را دماغ انتقام ما به فردای جزا دیوان خود انداختیم صائب تبریزی