کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زان اشک‌که چون شمع زچشم‌تر من ریخت

    مجلس همه‌رنگین شد و گل در بر من ریخت

    آهنگ غروری چو شرر در سرم افتاد

    تا چشم به پرواز گشودم پر من ریخت

    افسون غنا خواب مرا تلخ برآورد

    این آب نمک بود که بر گوهر من ریخت

    آن روز که یازید جنون دست حمایت

    مو چتر شد و سایهٔ ‌گل بر سر من ریخت

    عمری‌ست سراغ دل گمگشته ندارم

    یارب به‌کجا این ورق از دفتر من ریخت

    چون شعله پس از مرگ به خود چشم‌ گشودم

    برروی من آبی‌ست‌که خاکستر من ریخت

    اشکم ز تنک‌مایگی‌ام هیچ مپرسید

    تا جرعه فشانم به زمین ساغر من ریخت

    فریادکه چون شمع به جایی نرسیدم

    یک لغزش مژگان به همه پیکر من ریخت

    چون سایه ز بیمار ادب دست بداربد

    افتادگیی بود که بر بستر من ریخت

    بیدل دیت آب رخ خود زکه خواهم

    این خون قناعت طمع‌ کافر من ریخت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha