کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بسکه بیمارتو بر بستر غم یکرو ماند

    یاد گرداندن اگر داشت ته پهلو ماند

    زندگی رفت ولی پاس وفا را نازم

    کز قد خم به سر سایهٔ آن ابرو ماند

    چون مه نو همه را پیش‌کماندار قضا

    تیغ جرأت سپر افکند و خم بازو ماند

    تا قیامت اثر ننگ فضولی باقیست

    چینی مجلس فغفورشکست و مو ماند

    همه رفتند ازین باغ و طلب درکار است

    آنچه از فاخته‌ها ماند همین ‌کوکو ماند

    بازمی‌داردت از هرزه‌دوی کسب کمال

    نافه چون پخته شد از همرهی آهو ماند

    گردن از جیب چه تصویر برآرم یارب

    رنگ در خامهٔ نقاش سر زانو ماند

    ای حباب آینهٔ حسن وقار تو حیاست

    چون عرق‌ریختی از چهره نخواهد رو ماند

    همچو عکسی ‌که برد سادگی از آینه‌ها

    هرچه در طبع تو جا کرد تو رفتی او ماند

    فوت فرصت المی نیست‌که زایل‌گردد

    رنگها رفت و به تشویش دماغم بو ماند

    من‌گم‌کرده بضاعت به چه نازم بیدل

    دلکی بود ازبن پیش در آن‌ گیسو ماند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha