به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
امشب غبار نالهٔ دل سرمه رنگ بود
یا رب شکستشیشهٔ من از چه سنگ بود
از کشتنم نشد شفقی طرف دامنی
خونم درپن ستمکده نومید رنگ بود
تا صاف گشت آینه خود را ندیدم ام
چون سایه نقش هستی من جمله زنگ بود
عالم به خون تپیدهٔ نومیدی من است
جستن ز صیدگاه مرادم خدنگ بود
حسن از غبار شوخنگاهان رمیده است
اینجا هجوم آینه پشت پلنگ بود
همت نمیرود به سر ترک اختیار
ازخویش رفتنم به رهت عذر لنگ بود
عنقای دیگرم که ز بنیاد هستیام
تا نام، شوخی اثری داشت، ننگ بود
در دل برون دل دو جهان جلوه رنگ ریخت
این جامه بر قد تو چه مقدارتنگ بود
از بس که بیدماغ تماشای فرصتیم
ما را به خود نیامده رفتن درنگ بود
بیدل،که داشت جلوه که از برق خجلتش
در مجلس بهار چراغان رنگ بود
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.