کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چشمی‌که ندارد نظری حلقهٔ دام است

    هرلب‌که سخن سنج نباشد لب بام است

    بی‌جوهری از هرزه درایی‌ست زبان را

    تیغی‌که به زنگار فرورفت نیام است

    مغرورکمالی ز فلک شکوه چه لازم

    کار تو هم از پختگی طبع تو خام است

    ای شعلهٔ امید نفس سوخته تا چند

    فرداست که پرواز تو فرسودهٔ دام است

    نومیدی‌ام از قید جهان شکوه ندارد

    با دام و قفس طایر پرریخته رام است

    کی صبح نقاب افکند از چهره‌که امشب

    آیینهٔ بخت سیهم درکف شام است

    نی صبربه دل ماند ونه حیرت به نظرها

    ای سیل دل وبرق نظراین چه خرام است

    مستند اسیران خم وپیچ محبت

    در حلقهٔ‌گیسوی تو ذکر خط جام است

    بگذر ز غنا تا نشوی دشمن احباب

    اول سبق حاصل زرترک سلام است

    گویند بهشت است همان راحت جاوید

    جایی‌که به داغی نتپد دل چه مقام است

    چشم تو نبسته است مگرگفت و شنودت

    محو خودی ای بیخبر افسانه‌کدام است

    بیدل به‌گمان محو یقینم چه توان‌کرد

    کم فرصتی از وصل‌پرستان چه پیام است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha