کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز نقش پای تو کابینه ‌دار آینه است

    بساط روی زمین را بهار آینه است

    اگر ز جوهر آیینه نیست دام به دوش

    چرا زروی تو حیرت شکار آینه است

    به یاد جلوه نظر باختیم لیک چه سود

    که این‌گل از چمن انتظار آینه است

    به دستگاه صفا کوش‌ گر دلی داری

    همین فروغ نظر اعتبار آینه است

    توان ز ساده‌دلی گشت نسخهٔ تحقیق

    که خوب و زشت جهان در کنار آینه است

    به روی کار نیاید هنر ز صافدلان

    که عرض جوهر خود زنگبار آینه است

    کدورت از دم هستی‌کشد دل آگاه

    نفس به چشم تأمل غبار آینه است

    همه به شوخی تمثال چشم باخته‌ایم

    و گر نه حسن برون از کنار آینه است

    مباش غرهٔ عشرت کنین تماشاگاه

    تحیر آینه‌دار خمار آینه است

    سخن ز جوش حیا بر لبم گره گردید

    نفس زآ به بنذ حصارآینه است

    ز نقشهای بد و نیک این جهان بیدل

    دلی‌که صاف شود در شمار آینه است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha