کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دونان که در تلاش گهر دست شسته‌اند

    چون سگ به‌ استخوان چقدر دست شسته‌اند

    بر خوان وهم منتظران بساط حرص

    نی خشک دیده‌اند و نه تر، دست شسته‌اند

    جمعی به ذلتی‌که برند ازکباب دل

    از خود چو شمع شام و سحر دست شسته‌اند

    زین مایده حضور حلاوت نصیب‌ کیست

    سیلی‌خوران به موج خطر دست شسته‌اند

    هستی نفس‌گداختهٔ نام جرات است

    بی‌زهره‌ها همه ز جگر دست شسته‌اند

    در چشمهٔ خیال هم آبی نمانده است

    از بسکه رفتگان ز اثر دست شسته‌اند

    سیر چنارکن‌که مقیمان این بهار

    از حاصل ثمر چقدر دست شسته‌اند

    دربا تلاطم آیسنه‌، صحرا غبارخیز

    از عافیت چه خشک و چه تر دست شسته‌اند

    رفع کدورت دو جهان سودن کفی‌ست

    آزادان به آب‌گهر دست شسته‌اند

    هر سبزه ترزبان خروش اناالحناست

    خوبان درین حدیقه مگر دست شسته‌اند

    تا لب‌گشوده‌اند به حرف تبسمت

    شیرین‌لبان ز شیر و شکر دست شسته‌اند

    بیدل کراست آگهی از خود که چون حباب

    در تشت واژگونه ز سر دست شسته‌اند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha