به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
چشم می پوشی ازان رخسار جان پرور چرا؟
می کنی آیینه را پنهان ز روشنگر چرا
غیرتی کن چون گهر جیب صدف را چاک کن
می خوری سیلی درین دریای بی لنگر چرا
خرده جان می جهد از سنگ بیرون چون شرار
می زنی چندین گره بر روی یکدیگر چرا
صیقلی کن سینه خود را به آه آتشین
می کنی دریوزه نور از مه و اختر چرا
پاره کن زنار جوهر از میان خویشتن
خون مردم می خوری ای تیغ بدگوهر چرا
نیست جای پر فشانی چار دیوار قفس
مانده ای در تنگنای طارم اخضر چرا
بر سپند شوخ، مجمر تنگنای دوزخ است
بر نمی آیی چو بوی عود ازین مجمر چرا
می توانی شد چراغ خلوت روحانیان
می کنی ضبط نفس در زیر خاکستر چرا
آفتاب دولت بیدار بر بالین توست
می شوی با خواب ای بی درد همبستر چرا
نیستی صائب حریف تلخی ایام هجر
جان نمی سازی نثار صحبت شکر چرا؟
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.