به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
از صفای دل نباشد حاصلی درویش را
نان به خون تر می شود صبح صداقت کیش را
نیست غیر از بستن چشم و لب و گوش و دهان
رخنه ای گر هست این زندان پر تشویش را
شرکت روزی خسیسان را به فریاد آورد
بر سر نان پاره سگ دشمن بود درویش را
مردم کوته نظر در انتظار محشرند
نقد باشد محنت فردا مآل اندیش را
آسمان سنگدل از خاک راهش برنداشت
بر زمین چندان که زد خورشید تابان خویش را
در خور پروانه ام بزم جهان شمعی نداشت
سوختم از گرمی پرواز، بال خویش را
صبر کن بر تلخکامی ها که آخر روزگار
چشمه سار نوش سازد بوسه گاه نیش را
از حباب خود هزاران چشم در هر جلوه ای
می کند ایجاد دریا تا ببیند خویش را
گر به درد آمد دلت از ناله صائب، ببخش
ناله دردآلود می باشد درون ریش را
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.