صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۳۶: چشم می پوشی ازان رخسار جان پرور چرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چشم می پوشی ازان رخسار جان پرور چرا؟ می کنی آیینه را پنهان ز روشنگر چرا غیرتی کن چون گهر جیب صدف را چاک کن می خوری سیلی درین دریای بی لنگر چرا خرده جان می جهد از سنگ بیرون چون شرار می زنی چندین گره بر روی یکدیگر چرا صیقلی کن سینه خود را به آه آتشین می کنی دریوزه نور از مه و اختر چرا پاره کن زنار جوهر از میان خویشتن خون مردم می خوری ای تیغ بدگوهر چرا نیست جای پر فشانی چار دیوار قفس مانده ای در تنگنای طارم اخضر چرا بر سپند شوخ، مجمر تنگنای دوزخ است بر نمی آیی چو بوی عود ازین مجمر چرا می توانی شد چراغ خلوت روحانیان می کنی ضبط نفس در زیر خاکستر چرا آفتاب دولت بیدار بر بالین توست می شوی با خواب ای بی درد همبستر چرا نیستی صائب حریف تلخی ایام هجر جان نمی سازی نثار صحبت شکر چرا؟ صائب تبریزی