به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
می کنم از سینه بیرون این دل غمخواره را
چند بتوان در گریبان داشت آتشپاره را؟
خون به جای آب از سرچشمه ها گردد روان
کوه بردارد اگر درد من بیچاره را
عالم افسرده را مشاطه ای چون عشق نیست
صحبت فرهاد آدم کرد سنگ خاره را
می کشد دامن به خون بی گناهان جلوه اش
نیست پروای سلیمان آن پری رخساره را
آسمان آسوده است از بی قراری های ما
گریه طفلان نمی سوزد دل گهواره را
دشمنان خویش را بی عشق دیدن مشکل است
می کنم قسمت به بی دردان، دل صد پاره را
می کند امروز صائب موم نی در ناخنم
من که ناخن گیر می کردم به آهی، خاره را
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.