کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هوا چکیده نورست در شب مهتاب

    ستاره خنده حورست در شب مهتاب

    سپهر جام بلوری است پر می روشن

    زمین قلمرو نورست در شب مهتاب

    صراحی می گلرنگ، سرو سیمینی است

    پیاله غبغب حورست در شب مهتاب

    زمین ز خنده لبریز مه، نمکدانی است

    زمانه بر سر شورست در شب مهتاب

    رسان به دامن صحرای بیخودی خود را

    که خانه دیده مورست در شب مهتاب

    می شبانه کز او روز عقل شد تاریک

    تمام نور حضورست در شب مهتاب

    ز خویش پاک برون آ که مغز خشک زمین

    تر از شراب طهورست در شب مهتاب

    به غیر باده روشن، نظر به هر چه کنی

    غبار چشم شعورست در شب مهتاب

    براق راهروان است روشنایی راه

    سفر ز خویش ضرورست در شب مهتاب

    به هر طرف که نظر باز می کنم صائب

    تجلیات ظهورست در شب مهتاب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha