کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پیوسته خورد دل خون از بی غمی جان ها

    از خنده سوفارست دلگیری پیکان ها

    زنهار به چشم کم در سوختگان منگر

    کز آبله پایان است سیراب، بیابان ها

    چون سرو به آزادی هر کس که علم گردد

    در فصل خزان باشد پیرایه بستان ها

    پروانه بیدل را آسوده کجا ماند؟

    شمعی که به گرد خود گردانده شبستان ها

    سودای من از مجنون آزادتر افتاده است

    دیوانه من نگذاشت طفلی به دبستان ها

    زان روز که سرو او در باغ خرامان شد

    خمیازه آغوش است گلشن ز خیابان ها

    بی تابی دل افزود از دست نگارینش

    دریا نشود ساکن از پنجه مرجان ها

    در گوشه ویرانه است گنج گهری گر هست

    در بی سر و سامانی است پنهان سر و سامان ها

    خوش باش به بی برگی کز بهر جگر خواران

    از چشم، فلک کرده است آماده نمکدان ها

    چون پیرهن یوسف در بادیه پیمایی است

    از شوخی بوی گل دیوار گلستان ها

    این آن غزل سعدی است صائب که همی فرمود

    می گویم و بعد از من گویند به دورانها

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha