کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در کوی عشق ره نبود جبرئیل را

    پی کرده است تیزی این ره دلیل را

    بخت سیه گلیم ندارد غم گزند

    حاجت به نیل نیست رخ رود نیل را

    خورشید و مه مرا نتواند ز راه برد

    هر شوخ دیده ای نفریبد خلیل را

    دل می دهد به نیم تپش عرض حال خود

    حاجت به نامه بر نبود جبرئیل را

    در بزم اهل دید، نگه ترجمان بس است

    گل می زنیم روزنه قال و قیل را

    بر زور خود مناز که یک مشت بال و پر

    درهم شکست شوکت اصحاب فیل را

    حیرانی جمال تو گردم که کرده است

    از حسن سیر چشم، خدای جمیل را

    گویند بازگشت بخیلان بود به خاک

    حاشا که هیچ خاک پذیرد بخیل را

    هر جا حدیث اهل سخن در میان فتد

    صائب بخوان تو این غزل بی بدیل را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha