کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز اشک گرم خطر نیست خار مژگان را

    که چشم شیر نگهبان بود نیستان را

    مجوی آب مروت ز چرخ سفله نهاد

    که دود آه کند این سفال، ریحان را

    نظر ز روی لطیفش چگونه آب دهم؟

    که چشم شور بود شبنم این گلستان را

    کمند جاذبه طوطیان شیرین حرف

    ز بند نی بدر آورد شکرستان را

    ز دست جرأت من در وصال ایمن باش

    که قرب بحر کند خشک، دست مرجان را

    ز اشک گرم شود نامه سیاه سفید

    ز آه سرد بود برگریز عصیان را

    ازان به زخم زبان از خوشامدم قانع

    که به ز نقش و نگارست رخنه زندان را

    همان سفینه اش از شرم جود دریایی است

    صدف اگر چه گهر ساخت اشک نیسان را

    ز میوه های بهشتی گزیده شد صائب

    فشرد بر جگر خویش هر که دندان را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha