کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    حاجت به خون گرم جگر نیست داغ را

    روغن ز خود بود گهر شبچراغ را

    نشکفته است غنچه پیکان ز خون گرم

    می چون کند شکفته من بی دماغ را؟

    مرغی که ناله اش نبود آشنای درد

    زهرست همچو سبزه بیگانه باغ را

    آزادگان شکسته دل از چرخ نیستند

    چون گل شکسته موج شراب این ایاغ را

    آسوده از خزانم و فارغ ز نوبهار

    در زیر بال خویش کنم سیر باغ را

    با بدسرشت پرتو نیکان چه می کند؟

    در بال زاغ نیست اثر چشم زاغ را

    دل را حیات از نفس آرمیده است

    بیماری نسیم دهد جان چراغ را

    صائب مدار چشم گشایش ز آسمان

    در بیضه راه نیست نسیم فراغ را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha