کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    لرزید بس که دل به تن ناتوان ما

    خالی ز مغز شد قلم استخوان ما

    پر گل بود ز مهر خموشی دهان ما

    در کام همچو غنچه نگردد زبان ما

    آسوده است خانه ما ز آفت نزول

    دارد ز زور خویش نگهبان کمان ما

    چون موج، بی قراری ما را کنار نیست

    رحم است بر کسی که شود همعنان ما

    صد برق خانه سوز درین مشت خار هست

    کاوش مکن به خار و خس آشیان ما

    در نوبهار خاطر ما برگریز نیست

    بلبل برون نمی رود از گلستان ما

    ما از گهر به آبله دست قانعیم

    در پیش ابر باز نگردد دهان ما

    از پیچ و تاب فکر درین بوته گداز

    شد مغز، نال در قلم استخوان ما

    دل را تهی ز درد به گفتار چون کنیم؟

    رنگ شکسته گر نشود ترجمان ما

    ما از سخن به چشمه حیوان رسیده ایم

    تابوت کیست تخته نماید دکان ما؟

    در فکر ما اگر نرسد کس، غریب نیست

    بیرون نمی رود خبر از کاروان ما

    صائب گره ز زلف سخن باز کرده ایم

    پیچیده نیست جوهر تیغ زبان ما

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha