کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بی‌سر و پایی اگر در چشم خوار آید ترا

    دل به دست آرش که یک روزی به کار آید ترا

    با هزاران رنج بردن گنج عالم هیچ نیست

    دولت آن باشد ز در بی‌انتظار آید ترا

    دولت هر مملکت در اختیار ملت است

    آخر ای ملت به کف کی اختیار آید ترا

    پافشاری کن، حقوق زندگان آور به دست

    ورنه همچون مرده تا محشر فشار آید ترا

    نام جان کندن به شهر مردگان چون زندگی‌ست

    همچو من زین زندگانی ننگ و عار آید ترا

    تا نسازی دست و دامن را نگار از خون دل

    کی به کف بی‌خون دل دست نگار آید ترا

    کیستی ای نوگل خندان که در باغ بهشت

    بلبل شوریده‌دل هر سو هزار آید ترا

    کن روان از خون دل جو در کنار خویشتن

    تا مگر آن سرو دلجو در کنار آید ترا

    فرخی بسپار جان وز انتظار آسوده شو

    گر به بالینت نیامد در مزار آید ترا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha