کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عشقبازی را چه خوش فرهاد مسکین کرد و رفت

    جان شیرین را فدای جان شیرین کرد و رفت

    یادگاری در جهان از تیشه بهر خود گذاشت

    بیستون را گر ز خون خویش رنگین کرد و رفت

    دیشب آن نامهربان مه آمد و از اشک شوق

    آسمان دامنم را پر ز پروین کرد و رفت

    پیش از این‌ها ای مسلمان داشتم دین و دلی

    آن بت کافر چنینم بی‌دل و دین کرد و رفت

    تا شود آگه ز حال زار دل، باد صبا

    موبه‌مو گردش در آن گیسوی پرچین کرد و رفت

    وای بر آن مردم‌آزاری که در ده روز عمر

    آمد و خود را میان خلق ننگین کرد و رفت

    این غزل را تا غزال مشک موی من شنید

    آمد و بر فرخی صد گونه تحسین کرد و رفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha