به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
غم نیست که با اهل جفا مهر و وفا داشت
با اهل وفا از چه دگر جور و جفا داشت
از کوی تو آن روز که دل بار سفر بست
در هر قدمی دیده حسرت بقفا داشت
همچشمی چشمان سیاه تو نمی کرد
در چشم اگر نرگس بیشرم، حیا داشت
هر روز یکی خواجه فرمانده ما گشت
یک بنده در این خانه دو صد خانه خدا داشت
بی برگ و نوائی نفشارد جگر مرد
نی با دل سوراخ، دو صد شور و نوا داشت
بشکست دلم را و ندانست ز طفلی
کاین گوهر یکدانه چه مقدار بها داشت
با دست تهی پا بسر چرخ برین زد
چون فرخی آن رند که با فقر غنا داشت
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.