کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از بس که غم به سینهٔ من بسته راه را

    دیگر مجال آمد و شد نیست آه را

    دانم چو دیده دید، دل از کف رود ولی

    نتوان نگاه داشت ز خوبان نگاه را

    هر شب ز عشق روی تو ای آفتاب‌روی

    از دود آه تیره کنم روی ماه را

    ما را مخوان به کعبه که در کیشِ اهلِ دل

    معنی یکی‌ست میکده و خانقاه را

    بگشای گوش و هوش که در خلوت صبوح

    خوش لذتی است، زمزمهٔ صبحگاه را

    زین بیشتر به ریختن خون مردمان

    فرصت مباد مردم چشم سیاه را

    تو مست خواب غفلتی ای پادشاهِ حُسن

    می‌نشنوی خروشِ دلِ دادخواه را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha