کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اگر مرد خردمندی تو را فرزانگی باید

    وگر همدرد مجنونی غم دیوانگی باید

    رفیقی بایدم همدم، به شادی یار و در غم هم

    وزین خویشان نامحرم مرا بیگانگی باید

    من و گنج سخن‌سنجی که کنجی خواهد و رنجی

    چو من گر اهل این گنجی تو را ویرانگی باید

    چو زد دهقان زحمتکش به کشت عمر خود آتش

    تو را ای مالک سرکش جوی مردانگی باید

    قناعت داده دنیا را گروه بی‌سر و پا را

    چرا با این غنا ما را، غم بی‌خانگی باید

    در این بی‌انتها وادی، چو پا از عشق بنهادی

    به گرد شمع آزادی، تو را پروانگی باید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha