کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    روزی چپکی از زبر شاخ به پا شد

    تا طعمهٔ نغزی به کف آرد به هوا شد

    بر نول کج و پنجهٔ خونریز نظر کرد

    مغرور به اسباب شکار ضعفا شد

    در جست‌و‌جوی صید نگاهی به زمین کرد

    بر سبزگکی صعوگکی جلوه‌نما شد

    آن‌گونه فرو شد به سرش تیز که گویی:

    تیری ز کمان جانب آن‌صعوه رها شد

    بگرفت به سرپنجهٔ بیداد گلویش

    محشر به سر صعوهٔ بیچاره به پا شد

    تا خواست چپک نقشهٔ شومش شود انجام

    یکباره فرو نعره‌زنان باز قضا شد

    با پنجه چنان سخت بزد مغز چپک را

    کآن صعوه ز پنجال چپک رَست و رها شد

    آن‌دم نفس خویش به راحت به در آورد

    گفتا:«چه عجب شد که بلا ردِّ بلا شد»

    کابل مرداد ١۳۳۲

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha