بارق شفیعی
گزیده اشعار
بلا ردِّ بلا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روزی چپکی از زبر شاخ به پا شد تا طعمهٔ نغزی به کف آرد به هوا شد بر نول کج و پنجهٔ خونریز نظر کرد مغرور به اسباب شکار ضعفا شد در جست و جوی صید نگاهی به زمین کرد بر سبزگکی صعوگکی جلوه نما شد آن گونه فرو شد به سرش تیز که گویی: تیری ز کمان جانب آن صعوه رها شد بگرفت به سرپنجهٔ بیداد گلویش محشر به سر صعوهٔ بیچاره به پا شد تا خواست چپک نقشهٔ شومش شود انجام یکباره فرو نعره زنان باز قضا شد با پنجه چنان سخت بزد مغز چپک را کآن صعوه ز پنجال چپک رَست و رها شد آن دم نفس خویش به راحت به در آورد گفتا:«چه عجب شد که بلا ردِّ بلا شد» کابل مرداد ١۳۳۲ بارق شفیعی