کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر که هست التفات بر جانش

    گو مزن لاف مهر جانانش

    درد من بر من از طبیب من است

    از که جویم دوا و درمانش

    آن که سر در کمند وی دارد

    نتوان رفت جز به فرمانش

    چه کند بنده حقیر فقیر

    که نباشد به امر سلطانش

    ناگزیر است یار عاشق را

    که ملامت کنند یارانش

    وآن که در بحر قلزم است غریق

    چه تفاوت کند ز بارانش

    گل به غایت رسید بگذارید

    تا بنالد هزاردستانش

    عقل را گر هزار حجت هست

    عشق دعوی کند به بطلانش

    هر که را نوبتی زدند این تیر

    در جراحت بماند پیکانش

    ناله‌ای می‌کند چو گریه طفل

    که ندانند درد پنهانش

    سخن عشق زینهار مگوی

    یا چو گفتی بیار برهانش

    نرود هوشمند در آبی

    تا نبیند نخست پایانش

    سعدیا گر به یک دمت بی دوست

    هر دو عالم دهند مستانش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha