کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای کودک خوبروی حیران

    در وصف شمایلت سخندان

    صبر از همه چیز و هر که عالم

    کردیم و صبوری از تو نتوان

    دیدی که وفا به سر نبردی

    ای سخت کمان سست پیمان

    پایان فراق ناپدیدار

    و امید نمی‌رسد به پایان

    هرگز نشنیده‌ام که کرده‌ست

    سرو آنچه تو می‌کنی به جولان

    باور که کند که آدمی را

    خورشید برآید از گریبان

    بیمار فراق به نباشد

    تا بو نکند به زنخدان

    وین گوی سعادت است و دولت

    تا با که در افکنی به میدان

    ترسم که به عاقبت بماند

    در چشم سکندر آب حیوان

    دل بود و به دست دلبر افتاد

    جان است و فدای روی جانان

    عاقل نکند شکایت از درد

    مادام که هست امید درمان

    بی مار به سر نمی‌رود گنج

    بی خار نمی‌دمد گلستان

    گر در نظرت بسوخت سعدی

    مه را چه غم از هلاک کتان

    پروانه بکشت خویشتن را

    بر شمع چه لازم است تاوان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha