کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای طراوت برده از فردوس اعلی روی تو

    نادر است اندر نگارستان دنیی روی تو

    دختران مصر را کاسد شود بازار حسن

    گر چو یوسف پرده بردارد به دعوی روی تو

    گر چه از انگشت مانی بر نیاید چون تو نقش

    هر دم انگشتی نهد بر نقش مانی روی تو

    از گل و ماه و پری در چشم من زیباتری

    گل ز من دل برد یا مه یا پری نی روی تو

    ماه و پروین از خجالت رخ فرو پوشد اگر

    آفتاب آسا کند در شب تجلی روی تو

    مردم چشمش بدرد پرده اعمی ز شوق

    گر درآید در خیال چشم اعمی روی تو

    روی هر صاحب جمالی را به مه خواندن خطاست

    گر رخی را ماه باید خواند باری روی تو

    رسم تقوی می‌نهد در عشقبازی رای من

    کوس غارت می‌زند در ملک تقوی روی تو

    چون به هر وجهی بخواهد رفت جان از دست ما

    خوبتر وجهی بباید جستن اولی روی تو

    چشمم از زاری چو فرهاد است و شیرین لعل تو

    عقلم از شورش چو مجنون است و لیلی روی تو

    ملک زیبایی مسلم گشت فرمان تو را

    تا چنین خطی مزور کرد انشی روی تو

    داشتند اصحاب خلوت حرف‌ها بر من ز بد

    تا تجلی کرد در بازار تقوی روی تو

    خرده بر سعدی مگیر ای جان که کاری خرد نیست

    سوختن در عشق وانگه ساختن بی روی تو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha