کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بنده‌ام گر به لطف می‌خوانی

    حاکمی گر به قهر می‌رانی

    کس نشاید که بر تو بگزینند

    که تو صورت به کس نمی‌مانی

    ندهیمت به هر که در عالم

    ور تو ما را به هیچ نستانی

    گفتم این درد عشق پنهان را

    به تو گویم که هم تو درمانی

    بازگفتم چه حاجت است به قول

    که تو خود در دلی و می‌دانی

    نفس را عقل تربیت می‌کرد

    کز طبیعت عنان بگردانی

    عشق دانی چه گفت تقوا را

    پنجه با ما مکن که نتوانی

    چه خبر دارد از حقیقت عشق

    پای بند هوای نفسانی

    خودپرستان نظر به شخص کنند

    پاک بینان به صنع ربانی

    شب قدری بود که دست دهد

    عارفان را سماع روحانی

    رقص وقتی مسلمت باشد

    کآستین بر دو عالم افشانی

    قصه عشق را نهایت نیست

    صبر پیدا و درد پنهانی

    سعدیا دیگر این حدیث مگوی

    تا نگویند قصه می‌خوانی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha