کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من از آن روز که در بند توام آزادم

    پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم

    همه غم‌های جهان هیچ اثر می‌نکند

    در من از بس که به دیدار عزیزت شادم

    خرم آن روز که جان می‌رود اندر طلبت

    تا بیایند عزیزان به مبارک بادم

    من که در هیچ مقامی نزدم خیمه انس

    پیش تو رخت بیفکندم و دل بنهادم

    دانی از دولت وصلت چه طلب دارم هیچ

    یاد تو مصلحت خویش ببرد از یادم

    به وفای تو کز آن روز که دلبند منی

    دل نبستم به وفای کس و در نگشادم

    تا خیال قد و بالای تو در فکر من است

    گر خلایق همه سروند چو سرو آزادم

    به سخن راست نیاید که چه شیرین سخنی

    وین عجبتر که تو شیرینی و من فرهادم

    دستگاهی نه که در پای تو ریزم چون خاک

    حاصل آن است که چون طبل تهی پربادم

    می‌نماید که جفای فلک از دامن من

    دست کوته نکند تا نکند بنیادم

    ظاهر آن است که با سابقه حکم ازل

    جهد سودی نکند تن به قضا در دادم

    ور تحمل نکنم جور زمان را چه کنم

    داوری نیست که از وی بستاند دادم

    دلم از صحبت شیراز به کلی بگرفت

    وقت آن است که پرسی خبر از بغدادم

    هیچ شک نیست که فریاد من آنجا برسد

    عجب ار صاحب دیوان نرسد فریادم

    سعدیا حب وطن گر چه حدیثیست صحیح

    نتوان مرد به سختی که من این جا زادم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha