کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نامش علی النّساج ملقب به خواجه عزیزان. از اهل رامتین مِنْمضافات بخارا و از اعاظم طبقهٔ نقشبندیه. مرید خواجه فغنوی. مولوی در مدح او فرموده است:

    گرنه علم حال فوق قال بودی چون شدی

    بنده اعیان بخارا خواجهٔ نسّاج را

    در کرامات و مقامات مشهور عالم بوده است. احوالاتش مفصّلاً در نفحات و رشحات ثبت است. گاهی به نظم می‌پرداخته. این قطعه و چند رباعی تیمّناً و تبرّکاً از آن جناب قلمی می‌گردد. مرقدش در گرگانجِ خوارزم کهنه است. در اوان سفارتِ خوارزم به زیارت او مستفیض شدم:

    قطعه

    نَفِس مرغی مقید در درون است

    نگهدارش که خوش مرغیست دمساز

    ز پایش بند مگسل تا نپرّد

    که نتوانی گرفتن بعدِ پرواز

    رباعی

    با هر که نشستی و نشد جمع دلت

    وز تو نرمید زحمت آب وگلت

    زینهار ز صحبتش گریزان می‌باش

    ور نه نکند روحِ عزیزان بحلت

    ٭٭٭

    چون ذکر به دل رسد دلت درد کند

    آن ذکر بود که مرد را مرد کند

    هر چند که خاصیت آتش دارد

    لیکن دو جهان در دل تو سرد کند

    ٭٭٭

    خواهی که به حق رسی بیارام ای تن

    وندر طلبِ دوست به یاران می‌تن

    خواهی مدد از روح عزیزان یابی

    پا از سر خود ساز بیارامی تن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha