فرخی یزدی
غزل ها
شماره ۵۰: غم نیست که با اهل جفا مهر و وفا داشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
غم نیست که با اهل جفا مهر و وفا داشت با اهل وفا از چه دگر جور و جفا داشت از کوی تو آن روز که دل بار سفر بست در هر قدمی دیده حسرت بقفا داشت همچشمی چشمان سیاه تو نمی کرد در چشم اگر نرگس بیشرم، حیا داشت هر روز یکی خواجه فرمانده ما گشت یک بنده در این خانه دو صد خانه خدا داشت بی برگ و نوائی نفشارد جگر مرد نی با دل سوراخ، دو صد شور و نوا داشت بشکست دلم را و ندانست ز طفلی کاین گوهر یکدانه چه مقدار بها داشت با دست تهی پا بسر چرخ برین زد چون فرخی آن رند که با فقر غنا داشت فرخی یزدی