کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    می شناسم چشم او را، طرفه مست کافری ست
    دیده ام مژگان شوخش را، عجب تیرآوری ست
    قوت بازوی غم را بین کزو عاجز شده ست
    می که هر برگی ز تاکش پنجه ی زورآوری ست
    از تهیدستی به مقصد ره نیابد ناله ام
    نخل چون بی برگ شد، هر شاخ تیر بی پری ست
    از پریشانی چه پروا آن سعادت پیشه را
    کز هنرمندی هر انگشتش به کف شاخ زری ست
    یک سر مو حق نداری در وجود خود سلیم
    هرچه از اسباب هستی داری، آن از دیگری ست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha