کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شراب غمزه ی مست تو خون بی گنه است
    ز فتنه آنچه به عاشق نمی کند، نگه است
    چو کاغذی که بر آن مد کشند از پی مشق
    ز تازیانه ی او پای تا سرم سیه است
    گذشت آنکه نهد باغبان به ما منت
    بهار آمد و عالم تمام سیرگه است
    شمار لشکر غم را همین قدر دانم
    که چشم حوصله تا کار می کند، سپه است
    دل شکسته ی ما مهر و کین نمی داند
    ز هر دری که درآیی سوی خرابه ره است
    تو حسن کعبه چه دانی که نیستی محرم
    ز دور، جامه ی هر کس، گمان بری، سیه است
    سلیم، یوسف دل را خبر چه می پرسی
    بجز خدای که داند که در کدام چه است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha