به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۴۷۳: خون بی تابان به محشر نیست بی گفت و شنید

1240عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

خون بی تابان به محشر نیست بی گفت و شنید
کشتن سیماب، دارد دعوی خون شهید
گر نباشد تیر او در سینه، نگشاید دلم
نسبت پیکان او با دل چو قفل است و کلید
در میان پیرهن دارد میان نازکی
همچو مو باریک و همچون تار پیراهن سفید
بخل در خوان کریمان نیست، از کم قسمتی ست
کز گلوی خویش، ماهی آب دریا را برید
در سفر دایم عزیزی هست این گلزار را
بلبل از پرواز اگر بنشست، رنگ گل پرید
کار ما افتاد با سبزان هندستان سلیم
کیسه ی دل را تهی کردیم از سرخ و سفید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۷۲: چو آیینه خیالش در دلم بسیار می گر ...2شمارهٔ ۴۷۳: خون بی تابان به محشر نیست بی گفت ...3شمارهٔ ۴۷۴: نوبهار آمد که روی باغ را گلگون کن ...4شمارهٔ ۴۷۵: چه غم دارد مرا از خویش اگر محروم ...5شمارهٔ ۴۷۶: نکته سنجان! صفحه را از وصف می گلگ ...6شمارهٔ ۴۷۷: دوستان می روم از خود که صبا می آی ...7شمارهٔ ۴۷۸: حریر شعله ی ما را در آب می بافند 8شمارهٔ ۴۷۹: در چمن ای گلرخان تا چند منزل خوش ...9شمارهٔ ۴۸۰: خوش آنکه دوستی از دوست باخبر گردد 10شمارهٔ ۴۸۱: برگ عیشی قسمت ما نیست در بستان هن ...11شمارهٔ ۴۸۲: نگاه از شوق دیدارت به چشم من نمی ...12شمارهٔ ۴۸۳: رفت اشکم که سری بر گذر یار کشد 13شمارهٔ ۴۸۴: دارم دلی که پای ز هر گلشنی کشید 14شمارهٔ ۴۸۵: دل حزین عجبی نیست کز نوا افتد 15شمارهٔ ۴۸۶: همچو شمعم آتش از مژگان به دامن می ...16شمارهٔ ۴۸۷: چون مست من سوار به عزم شکار شد 17شمارهٔ ۴۸۸: ز دام عشق کی آزادی ام هوس باشد 18شمارهٔ ۴۸۹: دلم چون هاله دامی از پی صید مهی د ...19شمارهٔ ۴۹۰: هیچ کس یک قطره آبم غیر چشم تر ندا ...20شمارهٔ ۴۹۱: جلوه را زیور نباید چون به آیین می ...21شمارهٔ ۴۹۲: تیغ ما آلوده ی خون کسی از کین نشد 22شمارهٔ ۴۹۳: اگر دریا ز اشکم دم زند، آشوب می خ ...23شمارهٔ ۴۹۴: کسی را در فغان ناله چون محبوب می ...24شمارهٔ ۴۹۵: نسیم صبحدم از موسمی نوید دهد 25شمارهٔ ۴۹۶: لاله و گل چهره از شرم تو رنگین کر ...26شمارهٔ ۴۹۷: فلک انجام کاروبار ما داند چه خواه ...27شمارهٔ ۴۹۸: روز بی معشوق و شب بی جام گلگون می ...28شمارهٔ ۴۹۹: یک تن به جهان خاطر وارسته ندارد 29شمارهٔ ۵۰۰: یاد ایامی که بلبل چون من محزون نب ...30شمارهٔ ۵۰۱: لب تو ساغر می را نمک به کار کند 31شمارهٔ ۵۰۲: چو می فروش به مینا شراب ناب کند 32شمارهٔ ۵۰۳: هر که دلتنگ است کی در عشق چون من ...33شمارهٔ ۵۰۴: چو حسن پرده گشا از پی نظاره شود 34شمارهٔ ۵۰۵: کار من خراب ندانم کجا رسد 35شمارهٔ ۵۰۶: فلک دایم به قصد مردم وارسته می گر ...36شمارهٔ ۵۰۷: مشکل که یاد ما به قدح نوشی آورد 37شمارهٔ ۵۰۸: بهار رفته ز بس دلپذیر می آید 38شمارهٔ ۵۰۹: کجاست عشق که آتش فروز آه شود 39شمارهٔ ۵۱۰: خودپرستند بتان، خیل خدا نشناسند 40شمارهٔ ۵۱۱: باده در جام خمار من دلگیر کنید 41شمارهٔ ۵۱۲: بازم از ابر قدح برقی به خرمن ریخت ...42شمارهٔ ۵۱۳: خرم آن روزی که یاری جانب یاری رود 43شمارهٔ ۵۱۴: رشکم ز گفتگوی تو خاموش می کند 44شمارهٔ ۵۱۵: ساقی دلگشای ما آمد 45شمارهٔ ۵۱۶: از نکهت تو باده ره هوش می زند 46شمارهٔ ۵۱۷: دل به تدبیر رهایی چو به سویم بیند 47شمارهٔ ۵۱۸: نه همین نازش مرا منع از رخ او می ...48شمارهٔ ۵۱۹: مشاطه خم گیسوی جانانه نسازد 49شمارهٔ ۵۲۰: ز دست رفت دل و در پی شراب افتاد 50شمارهٔ ۵۲۱: غبار خط نوخیزت ز سوی مشک می آید 51شمارهٔ ۵۲۲: فغان کز دیر، زاهد سبحه را بگسسته ...52شمارهٔ ۵۲۳: هرکه شوق طایر وصل تو صیادش کند 53شمارهٔ ۵۲۴: لاله ای هرجا که بیند، داغ ما روشن ...54شمارهٔ ۵۲۵: بر رخت راه نگاه از گلستان بیرون ر ...55شمارهٔ ۵۲۶: کرده ام در گوشه ی ایران قناعت کار ...56شمارهٔ ۵۲۷: خنده ی شوخ تو فرصت به تغافل ندهد 57شمارهٔ ۵۲۸: صبرم از درد تو تکلیف مداوا می کند 58شمارهٔ ۵۲۹: دل بی لبت شکفته به ساغر نمی شود 59شمارهٔ ۵۳۰: نهال ما که چو نی پر ز بند می روید 60شمارهٔ ۵۳۱: دگر عشق بر جان غم پرورم زد 61شمارهٔ ۵۳۲: کرشمه ی تو اگر دست از شراب کشد 62شمارهٔ ۵۳۳: آیینه از خیال رخش آفتاب شد 63شمارهٔ ۵۳۴: بعد ازین از باغ در گلخن وطن خواهی ...64شمارهٔ ۵۳۵: بس که بر من چشم او افسون سودا می ...65شمارهٔ ۵۳۶: گل از هوای تو در رنگ و بو نمی گنج ...66شمارهٔ ۵۳۷: از بزم می چو آن قد رعنا بلند شد 67شمارهٔ ۵۳۸: چون گل ز پاره ی دلم اسباب داده ان ...68شمارهٔ ۵۳۹: گلستان را سرو نوخیز قدش آباد کرد 69شمارهٔ ۵۴۰: زلفت ز من حزین گریزد 70شمارهٔ ۵۴۱: ز مرگم گر غبار غم که در دل بود، ب ...71شمارهٔ ۵۴۲: بی نیازی عارفان را کارسازی می کند 72شمارهٔ ۵۴۳: از فروغ چهره، گلخن را چو گلشن می ...73شمارهٔ ۵۴۴: سرشک شوق تو آبی به جوی ما آورد 74شمارهٔ ۵۴۵: با عشق، کی مراتب امید شد بلند؟75شمارهٔ ۵۴۶: دلم آن زلف سیه برد و تغافل دارد 76شمارهٔ ۵۴۷: دود از جگرم زمزمه ی چنگ برآورد 77شمارهٔ ۵۴۸: در چمنم شمشاد من گر شانه بر کاکل ...78شمارهٔ ۵۴۹: قلم من که سخن با ورق دل دارد 79شمارهٔ ۵۵۰: می کشان در انجمن چون حرف لعل او ز ...80شمارهٔ ۵۵۱: به هر چمن که دلم با فغان درون آید 81شمارهٔ ۵۵۲: به بزم وصل، دل من ز جا نمی جنبد 82شمارهٔ ۵۵۳: من این دردی که دارم چاره اش آن سی ...83شمارهٔ ۵۵۴: به عمر خضر تغافل ز بی نیازی کرد 84شمارهٔ ۵۵۵: لبت چون غنچه دلتنگی ندارد 85شمارهٔ ۵۵۶: به دل هر چیز بیند عشق آتشخو بسوزا ...86شمارهٔ ۵۵۷: در عشق دلم را به جبین نقش وفا بود 87شمارهٔ ۵۵۸: چو آهم گرم گردد، دوست از دشمن نمی ...88شمارهٔ ۵۵۹: نماند باده و آن تندخو نمی آید 89شمارهٔ ۵۶۰: از خون خویش می به ایاغ تو می کنند 90شمارهٔ ۵۶۱: گل ز رخسار تو رنگ و بو به دامن می ...91شمارهٔ ۵۶۲: آنکه چون گل غیر جام لعل دورانش ند ...92شمارهٔ ۵۶۳: یاد روی او کتانم را لباس ماه کرد 93شمارهٔ ۵۶۴: اسیر عشق از کف ساغر خوناب نگذارد 94شمارهٔ ۵۶۵: اهل عالم که ز اقبال هما می گویند 95شمارهٔ ۵۶۶: نه جا در باغ و بستانی، نه ره در گ ...96شمارهٔ ۵۶۷: مطرب این مجلس امشب راه دل ها می ز ...97شمارهٔ ۵۶۸: عشق از سرم چو شور ز میخانه کم نشد 98شمارهٔ ۵۶۹: چون خم می امشب از مستی دلم در جوش ...99شمارهٔ ۵۷۰: خطش به تازه باعث ناز و نیاز شد 100شمارهٔ ۵۷۱: سرم چو گوی به میخانه بی درنگ دود 101شمارهٔ ۵۷۲: کسی کو تا ز کار اهل همت سر برون آ ...102شمارهٔ ۵۷۳: جز خم می کو کسی تا چاره ی پیری کن ...103شمارهٔ ۵۷۴: چه رنگ ها که ازین سیمتن شکسته شود 104شمارهٔ ۵۷۵: ننگ مستی تا به کی قدر کمالم بشکند 105شمارهٔ ۵۷۶: ای دریده ز تو گل پیرهن خون آلود 106شمارهٔ ۵۷۷: از قفای زلف مشکین تو عنبر می دود 107شمارهٔ ۵۷۸: اضطراب دلم از شوق تو دیدن دارد 108شمارهٔ ۵۷۹: گل پی نکهت او دست دعا کرد بلند 109شمارهٔ ۵۸۰: در ره عشق بتان جان ز بلا نتوان بر ...110شمارهٔ ۵۸۱: ز بالین همنشینم هر نفس غمناک برخی ...111شمارهٔ ۵۸۲: چه عیش ها که اسیران به وصل ساز کن ...112شمارهٔ ۵۸۳: شکفته گل ز بر خار ما همیشه رود 113شمارهٔ ۵۸۴: اهل میخانه گلاب از گل صهبا گیرند 114شمارهٔ ۵۸۵: جان فراوان است اگر جانانه ای پیدا ...115شمارهٔ ۵۸۶: می تا به کی ز رنگم، در زیر ننگ با ...116شمارهٔ ۵۸۷: از جهان هرکه چو ما خرقه بدوشان گذ ...117شمارهٔ ۵۸۸: در گلستانی که هر زاغی خوش آوازی ک ...118شمارهٔ ۵۸۹: رهنمای مقصد هرکس توکل می شود 119شمارهٔ ۵۹۰: نگذرد فتنه ز راهی که پی او باشد 120شمارهٔ ۵۹۱: مرا معانی کوتاه، دلپسند نباشد 121شمارهٔ ۵۹۲: برای طعنه ی ما این همه چه در جوشن ...122شمارهٔ ۵۹۳: در سر کوی تو جمعند پریشانی چند 123شمارهٔ ۵۹۴: جرعه ای تا می خورد، خون در ایاغم ...124شمارهٔ ۵۹۵: زین گلستان تا قیامت، جوش بلبل کم ...125شمارهٔ ۵۹۶: بی تو معموره ی دل رو به خرابی دار ...126شمارهٔ ۵۹۷: خروش فتنه ای از روزگار می آید 127شمارهٔ ۵۹۸: پرتوی هردم به دل فیض الهی افکند 128شمارهٔ ۵۹۹: دلم امشب ز جنون چون خم می جوشان ب ...129شمارهٔ ۶۰۰: سری دارم چو مغزش در میان درد 130شمارهٔ ۶۰۱: می کشان روی تمنا کی به زمزم می نه ...131شمارهٔ ۶۰۲: از چشم من خیال تو بیرون نمی رود 132شمارهٔ ۶۰۳: می بده ساقی که حسن باغ و بستان می ...133شمارهٔ ۶۰۴: چو گل به آب روان شد، چو می به تاب ...134شمارهٔ ۶۰۵: آیینه را چو نوبت دیدار می رسد 135شمارهٔ ۶۰۶: ای خوش آن روز که آن سیب ذقن سبز ش ...136شمارهٔ ۶۰۷: آهم چو جوش زد، دل ناشاد بشکند 137شمارهٔ ۶۰۸: تیغ بردار که چون حوصله بی تاب شود 138شمارهٔ ۶۰۹: نه همین تنها مرا چون شمع، آتش قوت ...139شمارهٔ ۶۱۰: دل من ناله ز شوق تو پر آشوب کند 140شمارهٔ ۶۱۱: پیاله چون به من از دست او حواله ش ...141شمارهٔ ۶۱۲: ز فیض شمع رخت ذره آفتاب شود 142شمارهٔ ۶۱۳: دل در طلب چه گوش به صوت درا کند 143شمارهٔ ۶۱۴: هر طرف جلوه کند، روی به ما بنماید 144شمارهٔ ۶۱۵: همنشین از گریه ی من کاشکی دامان ک ...145شمارهٔ ۶۱۶: در عشق، دل چه ناله ی مستانه می کش ...146شمارهٔ ۶۱۷: از بس که مرا بخت زبون شور برآمد 147شمارهٔ ۶۱۸: هر سنگ ریزه، طور تجلی نمی شود 148شمارهٔ ۶۱۹: به یاد زلفت از هر سینه بوی مشک می ...149شمارهٔ ۶۲۰: خوش آن نسیم کزان زلف مشکسود آید 150شمارهٔ ۶۲۱: قدم هر کس به راه او نهد منزل نمی ...151شمارهٔ ۶۲۲: سایه ی بخت، مرا افسر شاهی باشد 152شمارهٔ ۶۲۳: بی توام ذوق کی از بستر راحت باشد 153شمارهٔ ۶۲۴: غبار غم ز ابر نوبهاری در جهان گم ...154شمارهٔ ۶۲۵: سحر که ناله مرا گرم چون جرس گیرد 155شمارهٔ ۶۲۶: قلم دگر به زبان حرف آشنا دارد 156شمارهٔ ۶۲۷: دل پی لاله رخان همچو صبا می گردد 157شمارهٔ ۶۲۸: چند روزه زندگی بر ما گرانی می کند 158شمارهٔ ۶۲۹: دلم از رهگذر فقر، حکایت نکند 159شمارهٔ ۶۳۰: معشوق ما به جلوه چو آهنگ می کند 160شمارهٔ ۶۳۱: لطف ساقی، خار از پهلوی آتش می کشد 161شمارهٔ ۶۳۲: مستان تواند خسته ای چند 162شمارهٔ ۶۳۳: شراب صحبت اهل جهان صداع آرد 163شمارهٔ ۶۳۴: به بی پروایی ما غافلان، تقدیر می ...164شمارهٔ ۶۳۵: به عشق، کار جز از دست من نمی آید 165شمارهٔ ۶۳۶: چه شد نگاه تو گر شرم ما نگه دارد 166شمارهٔ ۶۳۷: از غم هرکسی این سوخته تن می لرزد 167شمارهٔ ۶۳۸: سوی وطن ز ناله ام آشوب می برد 168شمارهٔ ۶۳۹: چو در غمخانه ی ما آید آن دلبر نمی ...169شمارهٔ ۶۴۰: کینه ی ما را ازو صبر و تحمل می کش ...170شمارهٔ ۶۴۱: دو روز عمر که خواه و نخواه می گذر ...171شمارهٔ ۶۴۲: بهار رفت و دل از ابر کامیاب نشد 172شمارهٔ ۶۴۳: دل در سواد زلف تو بیهوش می شود 173شمارهٔ ۶۴۴: مشاطه را جمال تو دیوانه می کند 174شمارهٔ ۶۴۵: در قید محبت دل ناشاد نباشد 175شمارهٔ ۶۴۶: در بیابان هرکه یاد آن خم کاکل کند 176شمارهٔ ۶۴۷: بی سبب مردم به قید نام و ننگ افتا ...177شمارهٔ ۶۴۸: در آزار دلم طفلی که از گردون سبق ...178شمارهٔ ۶۴۹: سر کن سخنی تا دل بدحال گشاید 179شمارهٔ ۶۵۰: خرم آنان که به دل راه تمنا بستند 180شمارهٔ ۶۵۱: آنچه در پرده ی گل بود نهان، روی ت ...181شمارهٔ ۶۵۲: دلم آن پر عتاب می طلبد 182شمارهٔ ۶۵۳: ماند ای شیخ، که مانی به ابابیل سف ...183شمارهٔ ۶۵۴: شد موی خضر در طلبت جابه جا سفید 184شمارهٔ ۶۵۵: در کوی تو دیوانه مرا نام نهادند 185شمارهٔ ۶۵۶: ای نغمه سرای چمنت بلبل کاغذ 186شمارهٔ ۶۵۷: به خون خود کنم آلوده، ای صبا کاغذ 187شمارهٔ ۶۵۸: آمد بهار و شد می چون ارغوان لذیذ 188شمارهٔ ۶۵۹: شد بهار و بوستان را داد آب و تاب ...189شمارهٔ ۶۶۰: پر شکوه مکن، خاطر آن ماه نگه دار 190شمارهٔ ۶۶۱: زخم ناسورم من و از لطف مرهم شرمسا ...191شمارهٔ ۶۶۲: حسن، شیرین را ازان می پرورد دایم ...192شمارهٔ ۶۶۳: آمد بهار و باغ شکفت از سرور ابر 193شمارهٔ ۶۶۴: زاهد بنای سست ورع را خراب گیر 194شمارهٔ ۶۶۵: ای خطت سرمایه ی عنبرفروشان بهار 195شمارهٔ ۶۶۶: مست گر نیستی از شیوه ی مستان مگذر 196شمارهٔ ۶۶۷: ای دل ز آیینه تعلیم تن آسانی بگیر 197شمارهٔ ۶۶۸: صبا دعای مرا سوی می گساران بر 198شمارهٔ ۶۶۹: دارد از داغ دل من خاطر مرهم غبار 199شمارهٔ ۶۷۰: گلرخان بینند هرگه بر اسیر یکدگر 200شمارهٔ ۶۷۱: نیستی عیش و طرب، بیگانگی کم یاد گ ...201شمارهٔ ۶۷۲: ای که همچون آب خواهد خورد خاکت غم ...202شمارهٔ ۶۷۳: از دل برون نکرده خیال جفا هنوز 203شمارهٔ ۶۷۴: از فیض ابر شد به چمن هر نهال سبز 204شمارهٔ ۶۷۵: ز شوق وصل چو پروانه در سراغ مسوز 205شمارهٔ ۶۷۶: دهد مرغ دلم را عزم پرواز 206شمارهٔ ۶۷۷: مردم و زخم از دم شمشیر می آید هنو ...207شمارهٔ ۶۷۸: چنین کز من بود نخل سخن سبز 208شمارهٔ ۶۷۹: بهار در قدح گل می غریب مریز 209شمارهٔ ۶۸۰: همچو گل پرده ی دل در خس و خاشاک ا ...210شمارهٔ ۶۸۱: صبحدم چون صاحبان غیب بر اهل نیاز 211شمارهٔ ۶۸۲: چو موج، موسم گل سبحه را در آب اند ...212شمارهٔ ۶۸۳: چون گلم از جامه بر تن مانده دامان ...213شمارهٔ ۶۸۴: ای خوش آن سروری که از ناموس 214شمارهٔ ۶۸۵: مگذر ز می، ز باطن اهل صفا بترس 215شمارهٔ ۶۸۶: از دل آشفتگان شرح پریشانی بپرس 216شمارهٔ ۶۸۷: راه شوقی نسپردم افسوس 217شمارهٔ ۶۸۸: همچو عنقاست مرا گوشه ای از دنیا ب ...218شمارهٔ ۶۸۹: ای به غیر از من ناکام، به کام همه ...219شمارهٔ ۶۹۰: زاهد از رشک این قدر گرم عتاب ما م ...220شمارهٔ ۶۹۱: قدم برون نگذارم ز آستانه ی خویش 221شمارهٔ ۶۹۲: هر کجا گرم است بازار ادب، محجوب ب ...222شمارهٔ ۶۹۳: باده، ای عیسی لقا از دست نامحرم م ...223شمارهٔ ۶۹۴: در وادی محبت، چون خضر راهبر باش 224شمارهٔ ۶۹۵: عاشقی، دیگر به فکر منزل و مسکن مب ...225شمارهٔ ۶۹۶: کار عاشق واژگون باشد ز سیر اخترش 226شمارهٔ ۶۹۷: چمنی را که بود خرمی از رخسارش 227شمارهٔ ۶۹۸: چو گل کسی که هوای تو برده آرامش 228شمارهٔ ۶۹۹: خوش آنکه باده ی ناب است مایه ی هو ...229شمارهٔ ۷۰۰: هرکه را ساز بود زمزمه ی زنجیرش 230شمارهٔ ۷۰۱: خبر بگیر ز احوال خضر در کویش 231شمارهٔ ۷۰۲: از روی دل ز عاجزی خود خجل مباش 232شمارهٔ ۷۰۳: درون کاسه ی سر دارم از جنون آتش 233شمارهٔ ۷۰۴: زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو ...234شمارهٔ ۷۰۵: شراب همچو گل و لاله خور ز ساغر خو ...235شمارهٔ ۷۰۶: ز مژگان آب چشمم می زند جوش 236شمارهٔ ۷۰۷: هلاک تاج نه چون شمع صبحگاهی باش 237شمارهٔ ۷۰۸: ای دل ز گرد کلفت عالم غمین مباش 238شمارهٔ ۷۰۹: هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش 239شمارهٔ ۷۱۰: سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه ب ...240شمارهٔ ۷۱۱: خرم آن گلشن که امید بهاری باشدش 241شمارهٔ ۷۱۲: چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان ...242شمارهٔ ۷۱۳: عقل نگذارد مرا یک دم ز دردسر خلاص 243شمارهٔ ۷۱۴: سرو شد باز با صبا رقاص 244شمارهٔ ۷۱۵: نیست همچون گل مرا از باده بیهوشی ...245شمارهٔ ۷۱۶: کنم برای جنون یارب از که سامان قر ...246شمارهٔ ۷۱۷: بهار شد که کند شیخ جلوه گاه غلط 247شمارهٔ ۷۱۸: منم که ساخته ام سور با عزا مربوط 248شمارهٔ ۷۱۹: ای گل روی تو بهار نشاط 249شمارهٔ ۷۲۰: به قدر جرم برد هرکسی ز رحمت حظ 250شمارهٔ ۷۲۱: نه می به جام و نه معشوق در کنار، ...251شمارهٔ ۷۲۲: زده گل دست بر دامان حافظ 252شمارهٔ ۷۲۳: زهی نهال خزان دیده ای ز باغ تو شم ...253شمارهٔ ۷۲۴: ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع 254شمارهٔ ۷۲۵: هرکه را بینی، بود در فکر سامان طم ...255شمارهٔ ۷۲۶: زهی ز نور جبین تو در حجاب چراغ 256شمارهٔ ۷۲۷: از سرم کی می رود هرگز برون سودای ...257شمارهٔ ۷۲۸: ز تاب گل ز بس افروخت آشیانه ی مرغ 258شمارهٔ ۷۲۹: چون کند در انجمن تاب رخش روشن چرا ...259شمارهٔ ۷۳۰: حرف گل و حدیث بهار و خزان دروغ 260شمارهٔ ۷۳۱: آهم اثر نیافت ز فریاد بی وقوف 261شمارهٔ ۷۳۲: کنم به جام می اوقات عمر چون جم صر ...262شمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو ...263شمارهٔ ۷۳۴: چو غنچه در گرهی بند، نقد خود ز تل ...264شمارهٔ ۷۳۵: آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف 265شمارهٔ ۷۳۶: شب چو وصف رخش کنم به رفیق 266شمارهٔ ۷۳۷: کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟267شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار ع ...268شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 269شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 270شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...271شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...272شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 273شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 274شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...275شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...276شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 277شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 278شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...279شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 280شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 281شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...282شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 283شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...284شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 285شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...286شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 287شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 288شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...289شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...290شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 291شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 292شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 293شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 294شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...295شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...296شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 297شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 298شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 299شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 300شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 301شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 302شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 303شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 304شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 305شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...306شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...307شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...308شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...309شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 310شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 311شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 312شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 313شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...314شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 315شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...316شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...317شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...318شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 319شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 320شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...321شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...322شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 323شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...324شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 325شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...326شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 327شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...328شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 329شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 330شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...331شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...332شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 333شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...334شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...335شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 336شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...337شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...338شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 339شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 340شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...341شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...342شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...343شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 344شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 345شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...346شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...347شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...348شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 349شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...350شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...351شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...352شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...353شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 354شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 355شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 356شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...357شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...358شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...359شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...360شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...361شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 362شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 363شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 364شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 365شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...366شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 367شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...368شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 369شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 370شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 371شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 372شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 373شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 374شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 375شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...376شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...377شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...378شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...379شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 380شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 381شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...382شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...383شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 384شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...385شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 386شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...387شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 388شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...389شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...390شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 391شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 392شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 393شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 394شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 395شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 396شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 397شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 398شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟399شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 400شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 401شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 402شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 403شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...404شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 405شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 406شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...407شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 408شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 409شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 410شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...411شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 412شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 413شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 414شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...415شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...416شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 417شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...418شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 419شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 420شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...421شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 422شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...423شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 424شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 425شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 426شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 427شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...428شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...429شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...430شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...431شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...432شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...433شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...434شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 435شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟436شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 437شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 438شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 439شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 440شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...441شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...442شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 443شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 444شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 445شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...446شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 447شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 448شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 449شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...450شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 451شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 452شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 453شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 454شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 455شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 456شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 457شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 458شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 459شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 460شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 461شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...462شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 463شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 464شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 465شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 466شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 467شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 468شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 469شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...470شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...471شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...472شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...473شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ