کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تاجیکستان، تاجیکستان
    هرکجایی رفتم از آغوشِ تو
    دامنم را من تکیدم ره به ره در هر قدم 
    پای خود را ره به ره تا سرحات
    بر زمین افشاناه رفتم
    از پَیَم تاکم نگردد ذره ای خاکِ کمت.
    هرکجا یی آب دیدم
    قطره ای خوردم اگر
    من گرفتم قطره ای در چشم
    تاکنم آبِ ترا یک قطره بسیار
    پا به هر خاکی نهادم
    در قطار رهگذرها
    گرد خاکی را گرفتم در سر مژگان
    از بر ایت همچو سوغا
    تاکنم خاک ترا یک ذره بسیار
    هرکجایی سنگ دیدم
    دست بردم بر سرش
    چون برسر فرزند خویش
    گفتم: او را از بد خشان کنده اند
    طفلِ شیرخوار مرا از بندِ پستان کنده اند
    هرکجا بودم مسافر
    را ه ها را چون غزلها
    خط به خط کردم من از یاد
    راه هارا چون غزلها بی غلط کردم من ازیاد
    تاکه روز بازگشتن
    بی غلط آیم به سویت ...

    هرکجا بودم، نبودم
    من همان فرزندِ دهقان توام
    در خیالِ ریز کوهسارِ تومن غم می خورم
    از برای سبزه و خارِ تو من غم می خورم
    ازگلویم نگذرد نان تو بی غمهای تو
    بی غم تو من نخوردم آب از دریای تو

    ساعت تنهایی سوی کوهسارت می روم
    تا سرم را بر سر سنگ تو مانم یک نفس
    تا شود رودِ روانت همز بانم یک نفس
    گریه های آبشارانت مرا گریان کند
    ابر بار انت مرا با خود برد باران کند
    تاکه در تنهاییم تنها نمانم یک نفس
    تاجیکستان، تاجیکستان
    ُمی کنم شکرکم و بسیار تو

    می کنم شکرانه از آزرم و از آزار تو
    از تو من ثروت نمی خواهم
    وطن هستی، بس است
    با خس و خارت برابر زندگی کردن بس است.

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha