کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مشتاق یارم و به در یار می‌روم

    دلدارم اوست، در پی دلدار می‌روم

    تا بینم آفتاب رخ او ز روزنی

    مانند سایه بر در و دیوار می‌روم

    او در میان دایرهٔ خانه نقطه‌وار

    من گرد خط کوچه چو پرگار می‌روم

    صدبار چون خلیل مرا سوختند وباز

    همچون کلیم در پی دیدار می‌روم

    دوشم نشان دوست به بازار داده‌اند

    عیبم مکن که بر سر بازار می‌روم

    با یادش ار برهنه به خارم برآورند

    گویی که: بر حریر، نه بر خار می‌روم

    با صوفیان صومعه احوال من بگوی

    کز خانقاه بر در خمار می‌روم

    از گردنم حمایل تسبیح برگشای

    امشب که من به بستن زنار می‌روم

    گویی: دلیل چیست که خود شربتی نساخت؟

    از پیش این طبیب، که بیمار می‌روم

    بیچاره شد ز چارهٔ کار من اوحدی

    زانش وداع کردم و ناچار می‌روم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha