کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ساقی، بده شرابم، کندر چنین بهاری

    نتوان شراب خوردن بی‌مطربی و یاری

    یاری لطیف باید، گوینده‌ای موافق

    تا می‌تواند از تن کردن بدل گذاری

    آن کش نشسته باشد در خانه لاله‌رویی

    حاجت نباشد او را رفتن به لاله‌زاری

    چون تاختن کند غم آهنگ سبزه‌ای کن

    بر گرد او کشیده از بید و گل حصاری

    آن ترک را به مستی امروز در میان کش

    ور در میان نیاید، آخر کم از کناری

    عیبم مکن، که دیگر مشکل خلاص یابد

    او را کزین گلستان دامن گرفت خاری

    این هفته با حریفان من کار آب کردم

    چون آب کارگر شد، از من مجوی کاری

    آن ماه با حریفی هر شب شراب نوشد

    تا جام او نباشد بی‌کلفت خماری

    گل گر به رغم سنبل بر خال دل نبندد

    در بلبلان نیفتد زان گونه خار خاری

    چون چشم من نگردی ابری به گلستانی

    چون اوحدی ننالد مرغی ز شاخساری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha