به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
خوش میکشد بسوی تو این عشق سرکشم
گر از جفا رقیب نسازد مشوّشم
گه خال دانه میکشدم گه کمند زلف
چون صید ناتوان ز جفا در کشاکشم
از آب چشم و آتش دل بی تو هر زمان
گاهی در آب غوطه ور و گه در آتشم
گر صد رهم رقیب کشد از جفا هنوز
من با امید وصل تو با باده سرخوشم
از سیل اشک و نالهٔ غم آه دردناک
سوزد درون و چهرهٔ از خون منقّشم
نبود متاع دیگرم اندر دیار عشق
ای وای اگر مدد نکند بخت سرکشم
جانا به وری و موی عزیزت که در جهان
یکدم خیال روی تو نبود فرامشم
گفتم که ناخوشم ز غم هجر و انتظار
گفتا خموش باش صبوحی که من خوشم
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.